آشنایی با نمـــــــاد و کاربرد آن 

                                                             ایرج جمشیدی

      چکیده

 نماد یکی از صور خیال شعر فارسی است که برخلاف سایر صور خیال در کتاب‌های درسی چندان توجهی به آن نشده است. بر این اساس، نویسندة مقاله بر آن است تا به معرفی بیشتر این آرایه بپردازد.

کلیدواژهها: نماد، رمز، سمبلیسم، نماد عرفانی

 مقدمه

طرح سخن به شیوة نمادین و به کارگیری تمثیل‌های ادبی، کوششی در جهت زیبندگی و جلای متن محسوب می‌گردد و جذابیت این بار مثبت، با لطافت و ظرافتی زیرکانه ارتباط خوانندة فهیم را با مقصود سخن برقرار می‌سازد. نمادها از جملة ابزارهای شناخت و بنیادی‌ترین طریقة بیان به شمار می‌آیند. هر نماد، تصویری محسوس و شناخته‌شده و گاه ملموس است که بر معنا و حقیقتی انتزاعی در ذهن انسان تأکید دارد. زبان نمادین و رمزگونة این تصاویر در متون ادبی قابل پیگیری است و این رمزگونگی، نمادها را با آرایه‌ها و صنایع ادبی شباهت و قرابتی خاص می‌بخشد.

رمز یا نماد یکی از فنون بسیار هنرمندانه‌ای است که در فرهنگ و تمدن انسان جلوه‌های گسترده و متنوعی دارد و از دیرباز مورد توجه گویندگان و شاعران بزرگ زبان فارسی قرار گرفته است.

با نماد پردة خیال رنگین‌تر می‌شود؛ چرا که نماد یکی از برجسته‌ترین انواع صور خیال است. ادبیات ایران سرشار از رمز و نشانه است. رمز یا نماد در بین تمامی گونه‌های ادبی، بخصوص در ادبیات عرفانی ریشه‌ای عمیق دوانده است.

 نماد

1. تعریف نماد

در کتب لغت و فرهنگ‌های فارسی چندین معنا برای نماد آمده است؛ معانی‌ای چون «ظاهر شدن»، «نمایان گردیدن»، «اظهار و وانمود غرض» و... (فرهنگ آنندراج)

این معانی به اندازه‌ای ناقص و مختصرند که هیچ کمکی در شناخت واژة «نماد» و «نمادگرایی» به ما نمی‌کنند. اگر بخواهیم اطلاعات بیشتری دربارة این واژه به دست آوریم، به ناچار باید به کلمات مترادف آن مراجعه کنیم. واژه‌هایی چون «رمز»، «مظهر»، «نشانه»، «علامت»، «اشاره»، «سِرّ»، «ایما»، «مَثَل»، «نما»، «نمود»، «نماینده» و... اما این واژه‌ها نیز در معنی لغوی خود کمکی به ما نمی‌کنند و باید به معنای اصطلاحی آنها رجوع کنیم.

«قدامه بن جعفر» (وفات 337 ه.ق) دربارة «رمز» به عنوان یکی اصطلاح در کتاب «نقدالنّثر» گفته است: «گویندگان آن‌گاه که می‌خواهند مقصود خود را از کافة مردم بپوشانند و فقط بعضی را از آن آگاه کنند، در کلام خود رمز به کار می‌برند. بدین‌سان برای کلمه یا حرف، نامی از نام‌های حیوانات، پرندگان، وحوش و یا اجناس دیگری یا حرفی از حروف معجم را رمز قرار می‌دهند و کسی را که بخواهد مطلب را بفهمد، آگاهش می‌کنند.»
(پور نامداریان، 1367: 3)

به عبارت دیگر، رمز عبارت است از هر علامت، اشاره، کلمه یا کلماتی که بر مفهوم ظاهری دلالت کند.

اصطلاح «نماد» اصطلاحی جدید است و اینک چند تعریفی را که دربارة نماد ارائه شده است، نقل می‌کنیم.

محمود فتوحی در کتاب «بلاغت تصویر» دربارة نماد این‌گونه می‌گوید: «نماد بیانگر کلیات و مفاهیم بزرگ به وسیلة موضوعات جزئی است اما این موضوعات و تصاویر جزئی چنان زنده و جاندارند که ذهن را تسخیر می‌کنند.» (فتوحی، 1385: 161)

«نماد بهترین تصویر ممکن برای تجسم امور نسبتاً ناشناخته‌ای است که نمی‌توان آنها را به شیوة روشن‌تر نشان داد.» (دلاشو، 1364، 9)

«نماد همه چیز را توضیح می‌دهد، فرد را به سوی مفهومی گسیل می‌دارد که این مفهوم در ماورا هم غیرقابل ادراک است با ابهام پیش‌فرضی دارد و هیچ کلمه‌ای در هیچ یک از زبان‌های رایج نمی‌تواند آن را کامل بیان کند.» (شوالیه، 1378: 34)

«نماد چیزی است و عموماً شیئی کم و بیش عینی که جایگزین چند چیز دیگر شده و بدین علت بر معنایی دلالت دارد.» (لافورگ رنه و آلندی رنه، 1374: 13)

آنچه در تعریف «نماد» بیان شده، همچنان چند پهلو و ناگشوده باقی مانده است اما شناخت نمادها برای هر فرد لازم و ضروری است و به تعبیر استاد کزازی «برای آگاهی از آنچه در ناخودآگاه می‌گذرد، به ناچار باید زبان نمادها را دانست و از آنها راز گشود.»

همان‌طور که می‌دانید نماد را معادل لغت فرانسوی «symbol» پذیرفته‌اند و صاحب‌نظرانی که به تعریف سمبل پرداخته‌اند، با دید وسیع‌تری به آن نگریسته و آن را علاوه بر «شیء یا موجودی که معرف موجودی مجرد است» (معین، 1375: 1918)، شامل علامت‌های قراردادی و اختصاری نیز دانسته‌اند.

 «سمبل بر آن است تا معمولاً اموری را عینی کند» (شمیسا،  1373: 190)

 «سمبل شیئی است از جهان شناخته‌شده که به چیزی از جهان ناشناخته شده اشاره می‌کند و معنی چیزی بیان ناشدنی را بیان می‌کند.» (یونگ، 1378: 425)

اما اگر خواسته باشیم تعریفی مختصر و مفید از نماد ارائه دهیم، باید بگوییم که نماد عبارت است از هر گفتار یا تصویری که علاوه بر معنای آشکار و صریح خود،‌ معانی کنایه‌ای و پوشیده نیز در خود دارد.

اریک فروم تعریف جامعی از زبان نمادین (سمبلیک) ارائه کرده است که با بیان آن این گفتار را به پایان می‌بریم. او می‌گوید: «زبان سمبلیک زبانی است که تجربیات درونی و احساسات و افکار را به شکل پدیده‌های حسی و وقایعی در دنیای خارج بیان می‌کند و درست مثل این است که انسان به انجام کاری مشغول بوده یا واقعه‌ای که در دنیای مادی اشیا برایش اتفاق افتاده باشد.» (اریک فروم، 1349: 2) اریک فروم معتقد است که «زبان سمبلیک زبانی است مستقل که شاید بتوان آن را تنها زبان جهانی و همگانیِ نژاد انسانی تلقی کرد.»

در هر حال، کاربرد واژة سمبل در زبان - به ویژه در حوزة ادبیات - سبب پدید آمدن زبانی خاص به این نام و همچنین مکتبی ادبی با عنوان «سمبلیسم» شده است.

 2. تاریخچة نمادها و سمبل‌ها

نمادها تاریخی به درازای تاریخ انسان‌ها دارند. نقاشی‌ها و سنگ‌نوشته‌هایی که از انسان‌های اولیه در غارها به یادگار مانده، نشان‌دهندة این مطلب است که انسان‌های اولیه بسیاری از مفاهیم را به کمک نمادها به یکدیگر انتقال می‌داده‌اند.

نمادها در طول تاریخ حضوری محسوس داشته‌اند. در یونان قدیم که مهد فلاسفة بزرگ است، به نمادها و سمبل‌ها اهمیت خاصی می‌داده‌اند و دلیل این ادعا نظریة «مُثُل» افلاطون است. پس از این نظریه بود که نمادها وارد بحث‌ها و درس‌های فیلسوفان و دانشمندان شدند. (یونگ، 1378: 28)

اگر از دیدگاه اسلامی به نماد نگریسته شود، باید گفت که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) عده‌ای از مسلمانان، که عده‌ای از آنان شیعیان بودند، برای قرآن معانی باطنی قائل شدند و کشف این معانی را به امام معصوم اختصاص دادند. از اینجا بود که رمزها و نمادها به علوم اسلامی راه پیدا کردند. لازم به ذکر است که در خود قرآن نیز نمادها حضوری محسوس و عینی دارند. برای مثال، یوسف نماد زیبایی و مریم نماد پاکی و سکوت است.

 3. مکتب سمبلیسم

در اواخر قرن نوزدهم، شارل بودلر مجموعه‌ای از اشعار خود را با نام «گل‌های بدی» منتشر ساخت که مقدمه‌ای برای به وجود آمدن اشعار سمبلیک شد. بودلر به دنبال این بود که «در قالب نثری شاعرانه و آهنگین، شعری بی‌وزن و قافیه بسازد که با حرکات عاشقانة روحی و موج‌های خیال و جهش‌های ضمیر هماهنگ باشد.» (هنرمندی، 1358: 213)

بودلر معتقد بود که «دنیا همانند جنگلی مالامال از علائم و اشارات و نمادهاست و فقط شاعر است که می‌تواند با قدرت ادراک خود این علائم را تفسیر کند.» (سیدحسینی، 1366: 269)

از میان کسانی که از بودلر الهام گرفتند و زمینه را برای بروز هرچه بیشتر سمبلیسم مهیا ساختند، می‌توان از «پل ورلن»، «آرتور رمبو» و «استفان مالارمه» نام برد. درواقع، بودلر درخت تناوری بود که از آن سه شاخة اصلی مالارمه، ورلن و رمبو و شاخه‌های فرعی بسیاری سر کشیدند. (هنرمندی، 1358: 285)

 پل ورلن می‌گفت: «موضوع شعر، اندیشه‌های روشن و اساسی مشخص نیست بلکه ابهام حالات روحی و درونی است و این مطلب را می‌توان از راه ایهام به دیگران منتقل ساخت.»
(همان: 283)

 مالارمه که از مهم‌ترین اشاعه‌دهندگان این مکتب بود، می‌گفت: «شاعر بی‌آنکه کلمات تازه‌ای را قالب‌گیری کند، باید کلمات جاری را از مفهوم مرسوم خود دور سازد. به این ترتیب، شعر از دسترس مردم دور می‌شود و به صورتی درمی‌آید که فقط عده‌ای انگشت‌شمار می‌توانند آن را درک کنند.» (همان: 285)

سرانجام در شمارة هجدهم سپتامبر سال 1886 م. «ژان موره‌آ»، شاعر یونانی‌نژاد، بیانیة مکتب جدید را در ضمیمة ادبی روزنامة «فیگارو» منتشر کرد که سروصدای زیادی نیز در محافل ادبی به پا کرد.» (سید حسینی، 1366: 275)

موره آ برای نخستین بار کلمة سمبلیسم را در مورد این مکتب به کاربرد و از آن پس، مکتب جدید به همین نام - سمبلیسم- مشهور شد.

سمبلیسم مکتبی ادبی بود که استفاده از نماد و مفاهیم نمادین را توصیه می‌کرد و پیروان آن معتقد بودند که «شعر باید از راه آهنگ داخلی کلمات، دقایق احساس و احوال روحی را - که بیان مستقیم آنها امکان ندارد - به خواننده یا شنونده القا کند» (تولستوی، 1350: 90)

البته ناگفته نماند که آناتول فرانس - نویسنده و متفکر معروف فرانسوی- از نخستین کسانی بود که با گنگی و ابهام سخن گفتن سمبلیست‌ها مخالفت کرد. وی با بیانی انتقادی، مکتب سمبلیسم را این‌گونه تعریف کرد: «نه چیزی را توصیف کردن و نه چیزی را نام بردن.» (هنرمندی، 1358: 288)

سرانجام به‌رغم همة مخالفت‌ها، سمبلیسم به عنوان یک مکتب ادبی پذیرفته شد و جنبة جهانی یافت.

 4. کارکرد نمادها

ممکن است گفته شود که علت استفاده از نمادها چیست. در پاسخ به این سؤال باید گفت که نمادها به کلمات و اصطلاحات، معانی وسیع‌تری می‌بخشند و ذوق و قریحة انسان را به خود می‌خوانند و به انسان توانایی می‌بخشند تا با دیگر همنوعان خود در ارتباط باشد و از آنجا که توانایی رسیدن به برخی از حقایق را ندارد، از نمادها کمک می‌گیرد.

«کارل گوستاو یونگ» می‌گوید: «چون اشیای بی‌شماری در ورای فهم انسان قرار دارند، ما پیوسته اصطلاحات سمبلیک را به‌کار می‌بریم تا مفاهیمی را نمودار سازیم که نمی‌توانیم تعریف کنیم یا کاملاً بفهمیم. این یکی از دلایلی است که به موجب آن تمام ادیان، زبان و صور سمبلیک را به کار می‌برند.»

 (یونگ، 1378: 24)

 تصویر نمادین نقش‌های متعددی بر عهده دارد و براساس این نقش‌ها ارزش و کارکرد آن در تفکر و ادبیات و فرهنگ مشخص می‌شود.

براساس نظر محمود فتوحی در کتاب «بلاغت تصویر» از جمله نقش‌های مهمی که نمادها ایفا می‌کنند به این موارد می‌توان اشاره کرد:

 4-1. نماد، نمایشگر کل به وسیلة جزء

جست‌وجوی معانی بزرگ و ایده‌های بنیادین و وحدت غایی جهان در امور جزئی و اشیای خُرد یکی از روش‌های مکتب سمبلیسم یا نمادگرایی است که به تعبیر مولانا:

«جزوها را روی ها سوی کل است» (1/773)

 4-2. نماد، پل ارتباطی به معانی باطن

تصویر نمادین دریچة ورود به دنیای باطن و عالم ورای عقل است. نماد حرکت‌دهنده است و مخاطب را به دنیای بیرون از پنج حس و جهان فراسوی تن می‌کشاند. از نظر مولانا زبان نمادین، نردبان آسمان است.

نردبان آسمان است این کلام

هر که از این بررود آید به بام (3/510)

 4-3. نماد، مبدأ و سرآغاز آگاهی

تصویر نمادین جانشین معنا و مقصود نیست بلکه منشأ و سرچشمة معرفت است؛ یعنی، تأویل و معنی از خود نماد شروع می‌شود. هنگام تأویل اگر صورت حسّی نماد را حذف کنیم، چیزی برای جست‌وجو وجود ندارد.

 4-4. نماد، القاکنندة احساس و عاطفه

درواقع، نماد وسیله‌ای است برای بیان مفاهیم ناگفتنی که در سایة آنها عمیق‌ترین پیام القا می‌شود. القاکنندگی خاصیت نماد است. در حقیقت، نمادها احساس گنگی و گم‌شدگی را در ما بر می‌انگیزد و این درواقع، نوعی القای احساس است.

 4-5. نماد، سازمان‌دهندة افکار

نماد نقطه‌ای است برای تمرکز؛ از این رو تمام تصورات پراکنده و گوناگون و حتی متناقض در اطراف آن جمع می‌شوند. این اندیشه‌ها عموماً انتزاعی و ذهنی‌اند و با عالم خارج از ذهن و جهان حس و عقل پیوندی ندارند. تصویر نمادین آنها را در سایة خود  فراهم می‌آورد، سازمان‌دهی می‌کند و یک تصویر حسی را مظهر و منشأ آن تصورات و دریافت‌ها می‌سازد. بنابراین، کار نماد تثبیت و سازمان‌دهی ادراکات و احساسات پراکندة فردی و اجتماعی است.

 5. تفاوت نماد با مجاز، استعاره، کنایه و تمثیل

در کتب علوم بلاغی، نامی از نماد نیامده است اما این واژه کم و بیش با مجاز، استعاره و کنایه - که از صور خیال و آرایه‌های ادبی به شمار می‌روند - در ارتباط است؛ چرا که نماد نیز مانند مجاز، استعاره و کنایه بر معنایی غیر از معنای حقیقی و ظاهری دلالت می‌کند اما با هر کدام از آنها تفاوت‌هایی دارد.

 5-1. تفاوت نماد با مجاز

«در مجاز براساس نیت قبلی و آن هم بر مبنای قوانین و قواعدی ویژه، سخن از معنای حقیقی خود خارج می‌شود و چنانچه از آن ضابطه تخطی کند، ساختمان مجاز بر هم می‌ریزد اما در نماد، چنین بند و بستی وجود ندارد.» (قبادی، 1374: 347) از طرف دیگر، در مجاز دو فاکتور علاقه و قرینه وجود دارد که در نماد وجود ندارد.

 5-2. تفاوت نماد با استعاره

«رنه ولک» و «آوستن وارن» معتقدند: «قبل از هر چیز فرق میان استعاره و نماد در تکرار و تداوم سمبل است. هر تصویر ممکن است یک بار به صورت استعاره به ذهن برسد اما اگر هم از جهت ظاهری و هم از جهت ارزش نموداری همیشه تکرار شد، به سمبل تبدیل می‌شود.» (همان: 350)

در کتاب بلاغت تصویر تفاوت استعاره با نماد این‌گونه آمده است:

* در استعاره، قرینة صارفه‌ای وجود دارد که ذهن خواننده را از معنای حقیقی به معنای مجازی سوق می‌دهد و به صراحت به مقصود پنهان در استعاره اشاره می‌کند اما در نماد، نشانه‌ای برای هدایت ذهن وجود ندارد؛ بنابراین، مفهوم گنگ است ولی استعاره تنها یک معنا دارد.

* استعاره دارای زیرساخت تشبیه است اما در نماد میان تصویر نمادین و معنای پنهان آن به سختی می‌توان تشابهی یافت.

* استعاره جانشین یک واژه به جای واژة دیگر است (یکسانی یا این همانی مطرح است) اما نماد تصویری است که سرچشمة مفاهیم متعدد است. (چند معنایی)

* وقتی یک واژه را تجزیه و تحلیل می‌کنیم، از آن بنابر شباهت به واژة دیگری در سطح زبان می‌رسیم اما تحلیل نماد به جهت چند بعدی بودن آن، بسیار پیچیده‌تر از استعاره است و مستلزم درک حال و تجربة شخصی شاعر است.

* استعاره تأویل‌پذیر نیست و فقط یک معنا دارد؛ حال آنکه نماد به مفاهیم و معانی متعدد تأویل می‌شود.

* استعاره به قلمرو سبک کلاسیک و رمانتیک تعلق دارد اما نماد به قلمرو ادبیات سمبلیک متعلق است.

 5-3. تفاوت نماد با کنایه

«کنایه از نظر بلاغی همیشه با نماد متفاوت است؛ زیرا در کنایه معنای اولی هم می‌تواند مورد نظر باشد. حال آنکه نماد گاه می‌تواند حاصل تکرار یکی از انواع مجاز یعنی استعاره باشد.» (قبادی، 1374: 350)

 5-4. تفاوت نماد با تمثیل

به نظر «پراین» تفاوت نماد و تمثیل در این است که در تمثیل به زیبایی تصاویر به خاطر نفس زیبایی‌شان بهایی داده نمی‌شود و صرفاً معنای باطنی آن مهم است؛ در حالی که شاعر نمادگرا به زیبایی تصاویر نمادین خود اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌دهد.» (ناظرزاده کرمانی، 1368، 30)

 6. ویژگی‌های نماد

تصویر نمادین دارای ویژگی‌های زیادی است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

 6-1. گنگی ذاتی

همان‌گونه که قبلاً گفته شد، در نماد هیچ قرینه و نشانه‌ای برای هدایت ذهن وجود ندارد؛ بنابراین، مفهوم آن گنگ و مبهم است. هِگِل می‌گوید: «سمبل بنا به طبیعتش اساساً مبهم و چندپهلوست.» (سیدحسینی، 1366: 538)

 6-2. اتحاد تجربه و تصویر

تصویر نمادین دوپهلوست؛ یکی صورت که در متن ادبی می‌آید و دیگری ایده و غرض که نامرئی و پنهان است. به تعبیر دیگر، نماد صورت مادی تجربة باطنی شاعر است.

 6-3. چند معنایی یا بی‌معنایی

«فون هومبولت» می‌گوید: «اندیشه در نماد دست‌نایافتنی می‌شود و این را باید امتیاز سخن نمادین دانست نه کاستی آن.» (احمدی، 1370: 293)

 6-4. تناقض‌گویی

هر نماد حداقل دارای دو بعد است: 1. صورت 2. ایده و مفهوم. صورت نماد محدود است و مفهوم و ایدة آن نامحدود. همین اتحاد امر محدود و نامحدود در یک چیز، خود تناقض بزرگی است.

 6-5. تأویل‌پذیری

وقتی یک تصویر، گنگ و مبهم، متناقض و چندمعنایی باشد و پنجره‌ای به روی بی‌کرانگی باز کند، هر خواننده‌ای از آن درک و دریافت خاصی خواهد داشت. بنابراین، نماد قابلیت تفسیر و تأویل‌های مختلف را داراست؛ زیرا معنای مشخصی ندارد بلکه القاکنندة یک احساس است و از آنجا که احساس در فرد فرد انسان‌ها متفاوت است، هر کس به نسبت احساس و درک خود در نماد چیزی می‌بیند.

 7. انواع نماد

سمبل یا نماد به عنوان یک اصطلاح در نزد اهل قلم تعریف‌های متعددی پیدا کرده و به تبع آن، تقسیم‌بندی‌های متنوعی نیز یافته است؛ از جمله به سمبلهای عمومی یا قراردادی و سمبلهای خصوصی تقسیم شده ولی با توجه به تعاریف گوناگونی که در کتب بلاغی ارائه شده است، تقسیم‌بندی زیر منطقی‌تر به نظر می‌رسد.

 7-1. نمادهای قراردادی یا دلالتگر 

 به نمادهایی اطلاق می‌شود که دلالتگرِ یک علامت اختیاری و قراردادی هستند، در رشته‌های مختلف علوم به صورت نشانه‌ها و علامت‌ها کاربرد دارند و اغلب محققان آنها را نشانه یا علامت می‌نامند نه سمبل؛ مانند نماد شیمیایی عناصر در جدول تناوب.

 7-2. نمادهای استعاری

نمادهایی که دلالتگر یک مفهوم خاص و طبیعی هستند و به علت هم‌بستگی و ارتباط و شاید به طور اتفاقی به چیزهای دیگر اشاره دارند؛ مانند روباه که نماد انسان‌های حیله‌گر و شیر که نماد انسان‌های شجاع است.

 7-3. نمادهای قدسی و اساطیری

به علامت‌های قراردادی و غیرطبیعی‌ای اطلاق می‌شود که به مفاهیم حقیقی، معنوی، مذهبی، آیینی و فرهنگی اشاره دارند؛ مانند صلیب که نماد مسیحیت، و اذان که نماد اسلام است.

 7-4. نمادهای یادبودی و تلمیحی

نمادهایی که به خاطره‌ها یا رویدادهای تاریخی، افسانه‌ای یا اساطیری اشاره دارند؛ مانند سیمرغ نماد حضرت حق و روح والای انسانی.

البته نمادها را از جهات دیگر نیز تقسیم‌بندی کرده‌اند؛ از قبیل؛

انواع نماد از نظر نوآوری و رواج:

الف) نمادهای ابداعی

ب) نمادهای مرسوم

 انواع نماد از نظر تأثیر و نوآوری:

الف) نمادهای مرده

ب) نمادهای زنده و پویا

 بنابراین می‌توان گفت که برخی از نمادها شخصی یا خاص‌اند و به یک شاعر یا نویسنده نمادگر اختصاص دارند. برخی دیگر از نمادها، نمادهای عمومی یا عام هستند و همة شاعران و نویسندگان نمادگرا آنها را به عنوان یک اصل پذیرفته‌اند؛ مانند کوه که نماد صبر و استقامت است.

نمادهای عام گاهی از مرزهای یک کشور خارج می‌شوند و در ادبیات دیگر کشورها نفوذ می‌کنند و به عنوان نمادهای جهانی پذیرفته می‌شوند؛ مانند کبوتر یا زیتون که نماد صلح، دوستی و آزادی هستند.

 8. خاستگاه نمادها

عوامل متعددی می‌توانند تجلی‌بخش نمادها باشند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

 8-1. طبیعت

ارائة یک تصویر نمادین و رمزی از اشیای طبیعی، اعم از جماد و نبات و حیوان، در آثار همة شاعران و نویسندگان دیده می‌شود. بنابراین، طبیعت، بهترین ابزار و غنی‌‌ترین منابع را برای نمادپردازی در اختیار شاعران و نویسندگان قرار می‌دهد.

 8-2. آیین‌های ملی و اساطیری

سرچشمة بسیاری از نمادهای ادبی، باورها و اعتقادات و اساطیر ملی و فرهنگی یک قوم است؛ مثلاً شیر و خورشید از نمادهای ملی، هدهد و سیمرغ و عنقا از نمادهای اسطوره‌ای ادب فارسی محسوب می‌شوند.

 8-3. دین و مذهب

نمادهای دینی در ادبیات فارسی شامل آن دسته از عناصری هستند که شاعر یا نویسنده از گنجینة معارف دین و مذهب خاصی گرفته و به آنها ماهیت نمادین بخشیده است. این نمادها معمولاً در میان پیروان یک آیین و مذهب پذیرفته شده‌اند.

در بسیاری از موارد هم نمادها خاستگاه معینی ندارند و بیشتر تابع ذهنیات و طرز تلقی شاعر یا نویسنده است.

 9. شیوه‌های پیدایش نماد

نمادها به شیوه‌های مختلفی در آثار ادبی نمود پیدا می‌کنند.

9-1. گاه در تک‌بیت‌های مستقل و پراکنده و گاه در درون یک اثر ادبی حضور پیدا می‌کنند؛ مانند حیوانات موجود در مثنوی و در تک‌بیت‌های صائب تبریزی.

9-2. گاه در قالب یک داستان یا حکایت یا قصه مطرح می‌شوند؛ مثل بسیاری از حکایات و قصص مثنوی معنوی که دربردارندة پیام اخلاقی و عرفانی هستند.

9-3. گاه کل یک اثر ساختاری نمادین و تمثیلی دارد؛ مانند کلیله و دمنه نصرالله منشی و منطق‌الطیر عطار.

 10. نمادپردازی عرفانی

نمادپردازی عرفانی در شعر فارسی تقریباً با سنایی رسمیت یافت. پیش از وی، تصاویر نمادین در شعر شاعران عارف کاربرد بسیار اندکی دارد. البته ریشة همین تصاویر در سنت ادبی پیش از سنایی است. بنابراین، نمادپردازی در ادبیات عرفانی به یکباره و ارتجالی در آثار سنایی یا دیگران پدید نیامده است بلکه شاعران عارف برای رمزسازی از میراث ادبی کهن بهره‌های بسیار گرفته‌اند.

درواقع، پیش از سنایی استفاده از تمثیلات و اشاره‌های نمادین در نوشته‌های منثور عارفان فارسی رایج بوده اما سنایی، نخستین شاعر ایرانی است که در گسترة وسیعی به ابداع نمادهای عرفانی در شعر فارسی پرداخته است. همچنین، وی کسی است که برای اولین بار عناصر اسطوره‌های ایرانی را، که زمینة ملی و افسانه‌ای داشتند، وارد ادبیات عرفانی و صوفیانه کرد.

بعد از سنایی، عطار در کتاب‌های مختلف خود، به ویژه منطق‌الطیر و مختارنامه، موفق به تدوین یک نظام نمادین منسجم شد و از رهگذر همین نظام نمادین، در میان شاعران عارف به سبکی تازه و یگانه دست یافت.

مولوی بسیاری از نمادهای شخصی عطار مانند قطره، دریا، سیمرغ، قاف، هدهد و باز را در حوزة وسیع‌تری در آثار خود به‌کار گرفته اما پا را از حد اخذ و اقتباس فراتر نهاده است. لذا در تجربة مولوی شور عاطفی شدیدی موج می‌زند که در کار عطار نیست. (فتوحی، بلاغت تصویر: 1385)

 11. منشأ نمادپردازی عرفانی

نمادشناسی عرفانی به این دلیل که از یک سو با مسائل و موضوعات انتزاعی و معرفت شهودی سر و کار دارد و از طرف دیگر، پیچیدگی حالات و تناوبات روحی و کشف و شهود عرفا باعث شده که آنها از رمز و رازها در گفتارشان بیشتر استفاده کنند، از پیچیده‌ترین مباحث نمادشناسی است.

چرا عرفا و متصوفه از نمادها استفاده می‌کردند و همواره مرموز و مبهم سخن می‌گفتند؟ انگیزه‌ها و دلایل این مسئله را فهرست‌وار می‌توان چنین برشمرد:

11-1- تشخّص بخشیدن به امور و پدیده‌های انتزاعی و ذهنی و غیرمادی

11-2- بیان مراتب معرفت

11-3- بیان حالات و تناوبات روحی و روانی

11-4- بیان حقایق اجتماعی و ملی

 نتیجه‌گیری

نماد از جمله ابزارهای هنری علوم بلاغی است که از سوی صاحب‌نظران علوم بلاغی برای بیان حقایق ناشناخته در نظر گرفته شده است. نماد یا رمز را معادل واژة فرانسوی «سمبل»1 می‌دانند2. به تعبیر ساده‌تر، سمبل یا نماد یکی از انواع صور خیال شاعرانه است که در آن یک واژه علاوه بر حفظ معنای حقیقی خود، یک یا چند معنای غیرحقیقی را نیز نمایندگی می‌کند.

مولوی در آثار خود بیشتر از شیوة رمز و اشاره بهره برده و با استفاده از رموز و نمادها مفاهیم و مضامین والای عرفانی را که مدنظر داشته، به صورتی ساده و همه‌فهم بیان کرده است.

 پی‌نوشت

1. symbol

منابع

- احمدی، بابک؛ ساختار و تأویل متن، تهران. نشر مرکز، 1370.

- اریک، فروم؛ زبان از یاد رفته، مترجم: ابراهیم امانت، تهران، انتشارات مروارید، 1349.

- پورنامداریان، تقی؛ رمز و داستانهای رمزپردازی در ادب فارسی، چاپ دوم، انتشارات علمی و فرهنگی، 1367.

- تولستوی، لئون؛ هنر چیست؟، چاپ سوم، مترجم: کاوه دهگان، انتشارات امیرکبیر، 1350.

- دلاشو، م. لوفر؛ زبان رمزی افسانه، مترجم، جلال ستاری، تهران، انتشارات توس، 1364

- رنه لافورگ و رنه آلندی؛ مقالة نمادپردازی در کتاب اسطوره و راز، مترجم: جلال ستاری، سروش، 1374.

- سیدحسینی، رضا؛ مکتبهای ادبی، چاپ نهم، تهران. انتشارات نگاه، 1366.

- شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ صور خیال در شعر فارسی، چاپ یازدهم، تهران، انتشارات آگاه، 1386.

- شمیسا، سیروس؛ بیان، چاپ چهارم، تهران، انتشارات فردوس، 1373.

- شوالیه، ژان و گربران، آلن؛ فرهنگ نمادها، مترجم: سودابه فضایلی، چاپ اول، تهران، انتشارات جیحون، 1378.

- فتوحی رودمعجنی، محمود؛ بلاغت تصویر، چاپ اول، تهران، انتشارات سخن، 1385.

- قبادی، حسینعلی؛ مقالة نظری بر نمادشناسی، اختلاف و اشتراک آن با استعاره و کنایه، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، شمارة 110- 111، پاییز و زمستان 1374.

- محمد پادشاه؛ فرهنگ آنندراج، چاپ دوم، زیر نظر دبیر سیاقی، انتشارات کتاب‌فروشی خیام، 1363.

- معین، محمد؛ فرهنگ فارسی معین، چاپ نهم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1375.

- ناظرزاده کرمانی، فرهاد؛ نمادگرایی در ادبیات نمایشی، چاپ اول، تهران، انتشارات برگ، 1368.

- هنرمندی، حسن؛ بنیاد اندیشة نو در فرانسه، چاپ اول، تهران، انتشارات زوار، 1358.

- یونگ، کارل گوستاو و همکاران؛ انسان و سمبلهایش، مترجم: محمود سلطانیه، چاپ دوم، تهران، انتشارات جامی، تیرماه 1378.