تحليل مصراع «موسي جلودار است و نيلاندر ميان است»
در اين مقاله به بررسي مفهوم كنايي اندر ميان بودن نيل در مصراع «موسي جلودار است نيل اندر ميان است» از كتاب ادبيات فارسي 3 رشتههاي رياضي و تجربي پرداختهايم و با توجه به محور عمودي و افقي شعر (بافت موقعيت) و ماجراي حضرت موسي(ع) و فرعون در عبور از رود نيل به اين نتيجه رسيدهايم كه در اين مصراع، نيل نه تنها مشكل و مانعي بر سر راه مبارزان به حساب نميآيد بلكه امدادهاي غيبي است كه موانع را از سر راه برميدارد. |
تحليل مصراع «غمي گشته اسپان و مردان تباه»
از تحولات معنايي واژگان، گسترش معاني آنها و بهوجود آمدن پديدة چندمعنايي است. معناي مطلوب واژگان چندمعنايي در بافت موقعيت كلام آشكار ميشود. نگارنده در اين مقاله با آوردن شواهدي از شاهنامه و تاريخ بيهقي، معناي «زخمي و مجروح» را براي واژة چندمعنايي «غمي» اثبات كرده و با توجه به سياق كلام به بررسي معناي آن در مصراع «غمي گشته اسپان و مردان تباه» پرداخته و نشان داده است كه تنها معناي پذيرفتني و مطلوب براي آن، همين معناي «زخمي و مجروح» است كه شارحان شاهنامه، كتب كمكآموزشي و همكاران محترم بدان توجهي نداشتهاند و آن را «خسته و كوفته» معني كردهاند. |
نقد شعر " سفر به خير"
اين شعر بيانگر گذر از يك جامعه ي ستم زده و استبدادي است ؛ جامعه اي كه بايد و نبايدهايش دست و پاگير و وحشتناك است. خلاصه ي شعر : بوته گوني از نسيم در حال سفر ،مقصدش را مي پرسد. او علت سفر را ، دل گيري از ديار خفقان آلود خود ذكر مي كند. گون وقتي مطمئن مي شود ( با پرسش دوبار ه: به كجا چنين شتابان؟) كه نسيم عزم جزمي براي رفتن دارد، و نسيم آن چنان مصمم از اين سفر سخن مي گويد : كه حاضر است براي گذر از اين سرزمين خوفناك به هرجايي جز اين جا سفر كند .
نقدشعر«پشت دريا»سپهري
«قايق» ـ «آب» ـ «تور» ـ «مرواريد» ـ «شب» و «پنجره» از واژههاي كليدي اين شعر به حساب ميآيند.
عناصري برخاسته از طبيعت كه در مجموعهاي از نظام همگن و منسجم گرد آمدهاند، مطمئناً زبان و پيريزي ساختار منسجم كلام در شعر سهراب از يك سو و همسانسازي آن با عناصر زندگي، آن هم نشانهها و مفاهيم ساده آن از سويي ديگر از ويژگي هاي برجسته در كلام اوست و درواقع راز ماندگاري شعر در همين همگرايي است و درواقع سهراب در شعر و كلام خود حضور دارد، نفس ميكشد و به راستي در رگ حرف حرف خود خيمه زده است.
نقدشعر«باغ من»اخوان
شعر چندان طولانی نیست و تنها در پنج بند چهار مصراعی سروده شده و از این جهت كوتاهتر از «زمستان» است «زمستان 38 مصراع دارد و «باغ من» بیست مصراع)1. تفاوت دیگر آن با «زمستان» در این است كه «باغ من» قافیة اصلی ندارد و هیچ واژهای بندهای پنجگانة شعر را به لحاظ موسیقایی به هم مرتبط نمی سازد. تنها رابط بندها موضوع شعر و ارتباط معنوی اجزای آن است.