باد و آتش و خاک و...
باد مباش که به هر ناکسی بوَزی و چون آتش مباش که درهر جنسی آویزی و چون خاک مباش که با هر ناچیزی بیامیزی و چون آب مباش که با هر جنسی بیامیزی. در سخاوت چون باد باش که بر هر کسی بوَزی. در شفقت چون آب باش که در هر نفسی برسی. در صمیمت چون آتش باش تابرافروزی.
اما اهل این کوی با عام همقدماند و با خاص همدماند. با زاهد هم سبقاند و با عارف هم نظر. با علما در قال و با عرفا در حال. با مرید در طلب و با مراد در طرب. لاجرم هر که به ایشان افتاد، در پیش افتاد و آن که با ایشان درافتاد، برافتاد.