فقط کمی نگاه می خواهم
سلام حرف های تکراری مرا ببخش . سرما بیداد می کند و من روزهای سرد بدون تو را آه می کشم .آب می شوم . چیزهای قشنگ دنیا که چشم خاطره ها را می نوازند ، همه اشان تمام می شوند ، هیچ می شوند .من می مانم و یک تراکم پر از ازدحام تنهایی و باز تویی که آرامم می کنی. تهمت های من به روزگار از کوچکی من است .روزگار گناهی ندارد . من رها شدم بی قید و بند .حس می کنم زیر آوار فراموشی گم شده ام . کسی پیدایم نمی کند . انتظار زیادی نیست من فقط کمی نگاه می خواهم . |