جلوه‌هايي از ادب در مثنوي

يكي از اصولي كه عارفان و صوفيان بر آن تأكيد كرده‌اند و سالكان طريقت را ملزم به رعايت آن دانسته‌اند «ادب» است. مولانا نيز به‌عنوان عارفي بزرگ بر اين باور است كه نه تنها انسان بلكه تمامي مظاهر خلقت ملزم به رعايت ادب يا همان حفظ حدودند و تخطي از آن، توأم با حرمان و مكافات خواهد بود. ادب مورد نظر مولوي تنها شامل ادب در گفتن و نشستن نيست بلكه حيطة گسترده‌تري چون ادب باطني، ادب ظاهري، ادب عاشقي و ادب الهي را شامل مي‌شود كه بايد نسبت به حق و مردان حق مراعات گردد. در اين مقاله ابتدا به اختصار به ديدگاه برخي از عارفان قبل از مولوي دربارة ادب پرداخته شده است. سپس موضوع از ديدگاه مولانا بررسي مي‌شود.

ادامه نوشته

مولانا در اوج ادبیات تعلیمی

ادبیات تعلیمی ایران همواره پیشروتر از هر نوع ادبی در دوران تاریخی درخشیده است. در این میان، سهم مولانا جلالالدین متمایز از دیگران به ویژه در بطن حکایات تبلور خاصی داشته است.
این مقاله پس از تعریف نثر و شعر تعلیمی، ضرورت توجه به مسائل جدید اسلام چون عدالت و اقتصاد و اخلاق نمونههای مناسبات معطوف به اخلاق و تربیت و تعلیم و نیز شیوة تعلیم این «معلم حکیم» را در حین قصهها تحلیل و بررسی کرده است.
ادامه نوشته

شمس و مولانا

روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟

ادامه نوشته

توضیحات « نی نامه » مولوی

بشنو از نی چون حکایت می کند             از جدایی ها شکایت می کند

– « نی» استعاره از مولانا یا نماد هر انسان آگاه و دور مانده از اصل خویش

– بین حکایت و شکایت جناص ناقص اختلافی است

– مقصود از جدایی : جدایی روح جزئی ( انسان ) از روح کل (خدا) است.

معنی: وقتی که این نی به صدا در می آید و از درد دوری و فراق خود شکوه می کند به آن گوش فرادار

پیام : ناله ی آدمی به خاطر دوری از حق است

ادامه نوشته

شیوه ی بیان مولوی در مثنوی

مولانا با وجود این که شاعری توانا و نابغه‌ای کم‌نظیر است، هدف خود را در خود شعر و زیبایی‌های لفظی جستجو نکرده، بلکه کوشیده تا به زیباترین و مؤثّرترین شیوه، تعالیم خویش را در دل و جان مریدان جایگیر کند و از این راه انسان‌هایی آگاه و صافدل و دین‌باور و کامل تربیت نماید. خود وی با دستِ خویش بر پشت جلد مثنوی نوشته که «مثنوی را جهت آن نگفته‌ام که حمایل کنند و تکرار کنند، بلکه تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی نردبان معراج حقایق است، نه آن که نردبان را به گردن گیری و شهر به شهر گردی، چه هرگز بر بام مقصود نروی و به مراد دل نرسی که...

ادامه نوشته

دخل و تصرف های مولوی در داستان ها

         در گسترة ادبیات فارسی آثار گرانقدری در زمنیه ي ادبیات عرفانی وجود دارد ، که هر کدام رموزی از این مقوله را بررسی و توصیف کرده اند ، هر چند که در مقوله ي عرفان نظری بسیار سخن رفته است ولی هنوز هم اين مسأله برای بسیاری از افراد در هاله ای از ابهام می باشد . ..

ادامه نوشته

شمس و مولانا

  حضرت مولانا پيوسته در شبهاي دراز، دايم الله الله مي‏فرمود و سر مبارك خود را بر ديوار مدرسه نهاده به آواز بلند چنداني الله الله مي‏گفت كه ميان زمين و آسمان از صداي غلغله الله پر مي‏شد.» سوداي مولانا، سوداي خوش قرب به حضرت حق بود؛ وجودي لبريز از عشق و آتش كه نه تاب هجران از دوست را داشت، و نه مي‏توانست عافيت نشين سايه‏سار غفلت باشد. مولانا، جان فرشته‏واري بود كه قفس تن را شكسته مي‏خواست؛ انگار آدمي از عالمي‌ديگر بود كه غربت خاك، دامنگيرش شده باشد.

ادامه نوشته

غم وشادی در اندیشه ی مولانا

مولانا جلال ادین محمد بلخی ،خود را  فرح بن فرح می داند . "مولوی كه ماضی و مستقبل را سوخته و فردای نسیه را گردن زده است از ساعت و تلوین رسته است و ابن الوقت و بل میر اوقات و احوال شده است . او كه جانش در عروسی و عید كردن و نو شوندگی و گذار مستمر است كجا اجازت می دهد كه خاشاك ملال در دلش بپاید

ادامه نوشته

قرآن در مثنوي معنوي

    به نظر مولانا، براي بهره‏گيري از قرآن و فهميدن حقايق آن و قرآني شدن، راه آن است كه آدمي خود را نوراني و قرباني كند، يعني با عنايات و دستورات حق و خاصّان او، پرورش يابد و خود و اوصاف خود را نبيند تا با قرآن هم صفتي و هم سيرتي پيدا كند. آدمي با فناي در حق و قرآنش، به وسيله‏ي او و كتابش، باقي و جاويد خواهد شد و با حصول اين يگانگي معنوي با قرآن است كه مشكلي در فهم و عمل بدان پيدا نخواهد شد.

ادامه نوشته