عرق به خاطر زحمت نریز ،دزدی کن
 
 
| اختلاس امسال کمتر می شود میم -الف، سین -دال، کمتر می شود قفلِ محکم تر سفارش داده اند دزد بیت المال کمتر می شود حال کردن با دکل بلعیدن و یک سری اموال کمتر می شود رانت خواری هم به پایان می رسد لاجرم جنجال کمتر می شود تا کسی باری نبندد، ریسمان همچنین حمال کمتر می شود زیر میزی تحت نام رشوه یا هدیه ای با حال کمتر می شود بعد از این با حذف زیر از میزها دیگر آن اعمال کمتر می شود یک منجم پیش بینی کرده در کارها اشکال کمتر می شود چون به زودی بین مسوولان امر تیپ آنرمال کمتر می شود “رابطه” در سازمان ها منتفی ست صحبت از کانال کمتر می شود حرف تک نرخی ست در بازار ارز یحتمل، اخلال کمتر می شود قبل از این دلال خیلی بوده است بعد از این دلال کمتر می شود در دکان ها نه؛ فقط در چهره ها جنس اورجینال کمتر می شود بهتر از هر چیز، در اخلاقیات رشد اضمحلال کمتر می شود! مصطفی مشایخی | 
| زنگ انشا در آن دبستان بود صحبت از کار و شغل ایشان بود شد سؤالی چنانچه باشد مُد «ای عزیزم چه کاره خواهی شد؟» «خاوری» همکلاس « شهرام» است بچه ای با وقار و آرام است او بیامد دو صفحه انشا خواند شرح برنامه های خود را خواند با سپاس از معلم و تعظیم کرده آینده را چنین ترسیم: « پول و ثروت علاج هر درد است نردبانی برای هر فرد است | 
| معلم در کلاس اول ما بداد اول به ما درس الفبا بگفتا هر چه می گویم به گفتار کنید آن واژه را چون بنده تکرار ولی او چونکه لکنت بر زبان داشت خطاها در ادای واژگان داشت بنابر این الف را عکس منظور انف خواند از همان اشکال مذکور لذا ما هم نظیر او به فریاد انف خواندیم و شد افسرده استاد بگفتا: « گر بصیرت در نگاه است انف گفتن شما را اشتباه است اگر گویم انف، قصدم انف نیست شما را این خطا از خاطر چیست؟! تلفظ پس کنید این دفعه بهتر همانطوری که خوانم بار دیگر » مجدد او الف را چون انف خواند تمام جمع حاضر بر خطا ماند.... حکایت حال برخی واعظین است که گاهی فعلشان بر ضد دین است به ما گوید: « فلان فرموده قرآن» ولیکن خود نباشد عامل آن بگوید:«رشوه بر انسان حرام است...» ولی این نکته تنها در کلام است بگوید: « با خدا جنگد رباخور.....» ولی خود از ربا پر کرده آخور خودش گوید انف ، اما به اجبار الف باید بگوید خلق دیندار!!!! اگر آید شبی در خانه مهمان ولی از خاطر رد کردن آن، پدر گوید: « پسر جان! گو پدر نیست که امشب وقت و حال دردسر نیست » پس از آن کی پدر بر او تواند حدیث صدق و دینداری بخواند؟ مربی چون رود خود راه باطل کجا باید رود پس طفل جاهل؟ اگر طفلی به زشتی پرورش یافت کجا او را توان نیکو روش یافت؟ یقین روزی شود ملت نکو کار که واعظ خود شود عامل به گفتار رطب خور چون نماید منع خرما اثر کی می کند آن گفته بر ما ؟! حسین مفیدی فر | 
| زنده بادا جناب روحانی با خیالات و خواب طولانی با امید و کلید و تدبیرش با وزیران باب تحقیرش.... او کلیدش فقط به رویا بود بهر کسب قلوب و آرا بود چون نخورده کلید او بر در پس رسیده کنون به این باور، دولت او بدون تقصیر است چون کلیدش به قفل در ، گیر است ظاهرا او بدون دیدن در گفته در وا کنم بدون خطر منتهی چونکه دیده در ها را گشته سر در گم معماها او بفرموده:[ بسته ماندن در بوده تقصیر قفل مایه ی شر در اگر وا نشد به سعی و امید این نباشد ز عیب و نقص کلید بلکه چون قفل در بود از پیش از همان دولت سراسر نیش ، پس گناه از جناب محمود است چون در بسته کار او بود است چونکه او بسته بر پلنگان در وضع کشور نمی شود بهتر پس کنون بهر ما شود لازم اجنبی بر وطن شود حاکم تا نمیرد کسی دگر بی آب حین تحریم حضرت ارباب پس همه مات دشمنان گردیم خوار و درمانده در جهان گردیم تا مگر با حقارت و تسلیم برطرف گردد این غم تحریم......] هموطن دست خود ببر بالا پیش یزدان نه امریکایی ها مرگ ما بهتر از حقارت ماست کربلا بهترین دلالت ماست...... حسین مفیدی فر | 
| 
 دستهایم بی حس و نگاهم نگران 
 | 
ملا سوار خر شد گفتند این سیاسی ست
بایرامقلی پدر شد گفتند این سیاسی ست
در داستــان ، گلعنبـــر نُه بار بچّــــــه زایید
نُه تا همه پسر شد ، گفتند این سیاسی ست
| گر نداري مدركي تعجيل كن            بهر مدرك كار را تعطيل كن گشته مدرك مايه فرزانگي تو بيا اين مايه را تكميل كن بر سر هر كوچه يك "مدرك كده " در يكي شان تو برو تحصيل كن هست از تحصيل منظور حقير؛ خويش را با مدركي تجميل كن |