- ای درویش! توحید نه آن است که او را یگانه دانی، توحید آن است که او را یگانه باشی.

- کار، عنایت دارد طاعت، زیور است، ابراهیم را آنچه پدر او" آزر" است.

- ابلیس در آسمان بود و ابراهیم در بتخانه، کار عنایت دارد و باقی همه بهانه.

- اگر بر سرآب روی خسی باشی، اگر به هوا پری مگسی باشی، دلی به دست آر تا کسی باشی.

- به کودکی پستی، به جوانی مستی، به پیری سستی، پس خدا را کی پرستی.

- یکی چهل سال علم آموزد چراغی نیفروزد، یکی سخنی گوید دل خلقی بسوزد.

- مست مباش و مخروش، گرم باش و نجوش، شکسته باش و خاموش که سبوی درست را به دست برند و سبوی شکسته را به دوش.

- دشواری خلق از سه چیز است: از وقت، پیش می خواهند و از روزی بیش می خواهند و از آن دیگری از آن خویش می خواهند.

- حق می بیند و می پوشد، همسایه نمی بیند و می خروشد.

- دی رفت و باز نیاید فردا را اعتماد نشاید، وقت را غنیمت دان که دیر نپاید بسی بر نیاید که کسی را از ما یاد نیاید.

- مهر از کیسه برداردو بر زبان نه، مهر از درم بردار و بر ایمان نه.

- مطرب با چنگ به از زاهد با جنگ.

- عشق نه نام دارد و نه ننگ، نه صلح داند و نه جنگ.

- شریعت آب است و حقیقت آفتاب، جهان زنده به آب است و روشن به آفتاب.

- میان حج و کعبه، بادیه در میان است و میان بنده و حق نفس در میان است.

- در سخاوت چون باد باش که بر هر کس وزی، در شفقت چون آب باش که به هر کشتی برسی، اما در صحبت وحشی باش تا با هر کس نیامیزی.

- حج گذاردن تماشای جهان است، نان دادن کار مردان است.

- پنج چيز نشانه‌ي سختي است، بي‌شكري در وقت نعمت، بي‌صبري در وقت محنت، بي‌رضائي در وقت قسمت، كاهلي در وقت خدمت، بي‌حرمتي در وقت صحبت.

- چنان زي كه به ثنا ارزي، و چنان مير كه به دعا ارزي.

- اگر درآئي باز است و اگر نيائي خدا بي‌نياز است

- اگر بر هوا پري مگسي باشي، اگر بر روي آب روي خسي باشي، دل به دست آر تا كسي باشي.

- از او خواه كه دارد و مي‌خواهد كه از او خواهي. از او مخواه كه ندارد و مي‌كاهد اگر بخواهي

- زاهد مزدور به بهشت مي‌نازد و عارف به دوست

الهي، عبدالله را از سه آفت نگاهدار، از وساوس شيطاني، از هواجس جسماني و از غرور ناداني.

الهي، اگر بهشت چون چشم و چراغ است بي‌ديدار تو درد و داغ است.

الهي، اگر مرا در دوزخ كني، دعوي‌دار نيستم، و اگر در بهشت كني بي‌جمال تو خريدار نيستم.

الهي، من به حور و قصور ننازم، اگر نفسي با تو پردازم از آن هزار بهشت مي‌سازم.

الهي، مي‌پنداشتم كه ترا شناختم، اكنون آن پنداشت و شناخت را در آب انداختم.

الهي، همه شاديها بي ياد تو غرور است، و همه غمها با ياد تو سرور.

الهي، عبدالله را از سه آفت نگاهدار، از وساوس شيطاني، از هوای جسماني و از غرور ناداني. الهي، اگر بهشت چون چشم و چراغ است، بي ديدار تو درد و داغ است

خواجه عبدالله انصاری