وابسته های پیشین
وابسته های پیشین
برای درست شمردن ترکیبات وصفی و اضافی باید وابسته های پیشین و پسین را بشناسیم چون به تعداد صفت های عبارت، ترکیب وصفی وبه تعداد مضاف ٌ الیه ها ترکیب اضافی خواهیم داشت .بنابراین هدف از این بحث ،بیش تر شناخت انواع صفت هاست .
وابسته های پیشین :
1- صفت اشاره : این، آن ،همین ،همان، چنین ،چنان،این چنین وآن چنان قبل از اسمی بیایند یعنی به اسم بعد از خود مربوط باشند؛ صفت اشاره اند ؛به جای اسمی بنشینند ودر جمله نقش اسم داشتهباشند ضمیر اشاره.مثال:همین اشاره کافی بود.(صفت اشاره ) همین کافی بود .(ضمیر اشاره،نهاد )
2- صفت پرسشی: چه، چند ، چندمین ، چه نوع ،چگونه وکدام و کدامین ، به اسم بعد از خود مربوط باشندوپرسش را برسانند صفت پرسشی اندامّا به تنهایی بیایند ضمیر پرسشی حساب می شوند .مثال :کدام باغبه دیداردوستان ماند؟ (صفت پرسشی ) زنده کدام است برِ هوشیار؟(ضمیر پرسشی ، مسند)
3- صفت مبهم:همه ، هر، هیچ ، هیچکدام ،چند ،چندین ،این همه ،آن همه ، همه نوع ،جمله، کل، بقیّه، دیگر،فلان ،بهمان ،برخی ،بعضی،سایر ، وعمده به اسم بعد از خود مر بوط باشند و ابهام اسم بعد از خود رابرسانندصفت مبهم اند به تنهایی بیایند ضمیر مبهم محسوب می شوند . مثال :آن همه ناز وتنعم که خزان می فرمود....(صفت مبهم ) آن همه گفتیم (ضمیر مبهم،مفعول )
4- صفت تعجّبی :چه ، چه قدر ،عجب و شگفت قبل از اسمی تعجب را برسانند صفت تعجّبی اند .«چه» به تنهایی تعجّب را برساند ضمیر تعجّبی است.مثال :تو چه آیتی خدا را(صفت تعجّبی ) چه گفت آن سخنگوی بافرّوهوش...(ضمیر تعجّبی،مفعول )
5- صفت شمارشی اصلی : اعداد اصلی (یک ،دو ،سه ، چهار....)پیش از اسمی بیایند وبه اسم بعد از خود مربوط باشند صفت شمارشی اصلی اند به تنهایی بیایندضمیر شمارشی اند.مثال : هر دو نفر جواب دادند .(صفت شمارشی ) هر دو جواب دادند .(ضمیر شمارشی ، نهاد )
6- صفت شمارشی ترتیبی نوع یک : از عدد اصلی +وند اشتقاقی« ُمین» ساخته می شودوقبل از هسته می آید.مثال: پنجمین خوان ،هفتمین مرحله
7- صفت شمارشی تقریبی :از دو عدد اصلی ساخته می شود وتقریب وتخمین را می رساند مانند :دوسه کتاب ،سه چهار نفر،
8- صفت شمارشی کسری :عدد کسری قبل از اسمی بیاید. مانند :یک سوم کلاس ،دوسوم کتاب
9- صفت عالی (برترین) :از صفت معمولی +وند تصریفی« ترین » ساخته می شود مثل زیباترین نوشته،بهترین سرآغاز،آباد ترین روستا اگر صفت عالی کسره بگیرد نقش اسمی خواهد داشت ودیگر صفت نیست :خود را بدترینِ ایشان دانست .( مسند )
10-شاخص :عنوان ولقب علمی ودانشگاهی ،مذهبی ،لشکری و کشوری یا خانوادگی و...که بی فاصله وبدون کسره قبل از اسمی بیاید. مثل : دکتر ، پرفسور،مهندس ،امام ، امامزاده ،حاج آقا ،حاج خانم،حاجی ،کربلایی،مشهدی ،شیخ، شاه شیخ ،آقاداداش(شاخص مرکّب )آیت ا...، استاد ،سیّد ،ملّا،علّامه ، آقامیرزا، برادر،خواهر، پسر عمو، دایی،بابا(باباطاهر)،بی بی ،شهید ، سرکار،امیر
مانند : امامزاده داوود ، استاد علّامه سیّد محمد حسین طباطبایی ، دکتر معین ،سردار،سرهنگ ، قاضی ،بازرس و.... شاخص های «آقا،خانم،خان،میرزا، شاه ،کی »غیر معمول نامیده می شوند چون می توانند قبل یا بعد از هسته نیز بیایند نظیر :آقاجعفر –جعفرآقا،کی کاووس –کاووس کی ،عبّاسمیرزا – میرزاعبّاس ،
باید توجّه کنیم که شاخص ها با گرفتن کسره یا به تنهایی ،نقش دیگری می گیرندودیگر شاخص نیستند.مانند: ملّا رجب استاد قرآن بچّه های محل بود .( شاخص )ملّای روم سراینده ی مثنوی است. (نهاد ) ، استاد تشریف آوردند .(نهاد ) به آقا سلام کن .(متمّم )نظر دکتر چیز دیگری بود . ( مضافٌ الیه )
ادبیّــــات ، انتشـــار زیبـایی و تکیه گاه مانایــی اندیشــه و فرهنگ است و بدون آن امکان انتشار و استقرار هیچ زیبایی و خوبی نیست . آنان که ادبیّات را ادراک نمی کنند ، روح حیـــات را نیافته اند و به قلمـــرو شکوهمــــند زیبایی گام نگذاشته اند . بی شک هیچ هنـــــری به اندازه ی شعــــر و شاعــــری نتوانسته است در دل و جان ، روح و روان، ذهن و زبان و فکر و بیان انسان ها راه پیدا کند و تأثیر بگذارد. شعر و کلام منظـــوم و منثــــور همواره جایگاه و پایگاه مهمی در میان مردم داشته است . شعر و ادبیات، تهییـــج کننده ی مردم برای ایستـــادگی در برابر ظلــــم، همنشین غــم ها و شـــادی ها و بیانگر آلام و رنج های مــــردم و مایه ی سرافـــرازی آنان در این دنیـــای پهنــــاور است .