قواعد قافيه 

 

قافيه شعر فارسي تابع دو قاعده است اين دو قاعده کلي استثنايي هايي دارند که آن ها را مي توان در هفت مورد طبقه بندي کرد:

 

1– حروف الحاقي  :  جزء حروف مشترک قافيه ناد و رعايت آن ها لازم است.

 

2– واژه هاي مختوم : به مصوت هاي   ِ   (  ه  بيان حرکت ) و  ي  از نظر قافيه الحاقي به شمار مي آيند.

 

يکي مشکلي برد پيش عَلي

مگر مشکلش را کند منجَلي

 

َ   لي  حروف قاقيه است:      َ   ل   اصلي و  ي  در حکم الحاقي

 

3– اگر در قاعده 2 ( مصوت + صامت + صامت )  مصوت کوتاه باشد و قافيه حروف الحاقي داشته باشد،اين مصوت کوتاه مي تواند متفاوت باشد. مثلاً:

 

سراسر همه دشت پر گشته بود

زمين چون گل ارغوان گشته بود

 

ُ   شت   و     َ    شت   ¬      حروف اصلي قافيه اند و  َ   (  ه  بيان حرکت ) حروف الحاقي است.

 

4– پسوند و پيشوند گاهي در قافيه شعر در حکم واژه ي قافيه قرار مي گيرند. مثلاً:

 

چنان صورتش بسته تمثالگَر

که صورت نبندد از آن خوب تَر

 

 

« گَر »  و  «  تَر »  پسوند هستند و بايد الحاقي به حساب آيند ؛اما خود واژه ي قافيه قرار گرفته اند.

 

 

5-اگر قبل از حروف قافيه ( در قاعده 1 و 2 ) حرف يا حروف ديگري مشترک باشند، آن ها جزء حروف قافيه نيستند. مثال:

 

بشنو از ني چون شکايت مي کند

وز جدايي ها شکايت مي کند

 

« ايت » حروف مشترک است اما فقط    َ    ت  حروف قافيه است.

 

6-اگر واژه هاي قافيه لفظاً يکسان ولي در معنا متفارت باشند، قافيه درست است و جناس هم دارد:

زهي ناحيت کاروان ها روان ( = رونده )                به ديدار آن صورت بي روان  ( = روح )

 

7- گاه حروف قافيه در بيش از يک واژه قرار مي گيرد:

چراغ روي تو را شمع گشت پروانه

مرا ز خال تو با حال خويش پروا , نه

 

در مصراع دوم:  پروا + نه  (  پروا نيست )  با پروانه قافيه شده که حروف قافيه   ا  +  نه  است.

 

 

واژه هاي هم قافيه :

در بعضي از زبان ها تعداد واژه هاي هم قافيه زياد است  و در بعضي کم. ولي در زبان فارسي نسبتاً زياد است مانند:  « ا ر »  در کلمات (  کار، تار، يار، نگار ... )

 

قافيه ي مياني و دروني :

گاهي قافيه را در درون مصرع يا پايان نيم مصرع نيز مي آورند. مانند اين شعر مولوي:

 

يار مرا، غار مرا، عشق جگر خوار مرا                     يار تويي، غار تويي، خواجه نگه دار مرا

روح تويي، نوح تويي، فاتح و مفتوح تويي                     سينه مشروح تويي، بر در اسرار مرا

 

 

ذوقافيتين :  گاهي شعر داراي دو قافيه ي پاياني است مثلاً:

گزيد از غنيمت ظرايف بسي

کز آن سان نبيند طرايف کسي

 

قافيه خطي :  در قافيه ها علاوه بر صورت ملفوظ بايد شکل مکتوب هم نيز رعايت شود.

 

عيوب قافيه : در شعر فارسي رعايت قواعد و ظوابط قافيه الزامي است  و هر چه خلاف آن ها باشد غلط است مثل قافيه کردن پُر با تَر.  همچنين تکرار واژه هاي قافيه عيب فاحش به شمار  مي رود مگر اينکه ابيات شعر از بيست و سي درگذرد يا قصيده دو مطلع داشته باشد.

 

تکرار واژه هاي غير ساده قافيه :  تکرار واژه هاي غير ساده ( مشتق، مرکب ) در صورتي که اجزاي سازنده ي  آن ها چندان آشکار نباشد يا بتوان ميان معناي دو جزء فرقي نهاده رواست: مثلاً رنجور و مزدور، آب و گلاب.

 

قافيه در شعر نو :  قافيه ي شعر نو بر خلاف  شعر کلاسيک در آخر ابيات نمي آيد؛ بلکه بستگي به مطلب دارد و الزاماً هر مطلب هم قافيه دار نيست و شاعر خود را اسير قافيه نمي سازد، معمولاً در هر مطلب دو يا چند مصرع قافيه دار مي آيد.

 

پرسش و پاسخ

 

 

2– با توجه به تبصره ها، عيوب قافيه را در ابيات زير مشخص کنيد:

–  هر آن کس که بر دزد رحمت کند

به بازوي خود کاروان مي زند

 

پاسخ :

«  کند، مي زند »  واژه هاي قافيه اند و   ُ  ن  ،   َ    ن   حروف اصلي قافيه اند.

 

عيب قافيه : تفاوت در مصوت کوتاه است، اما بنا بر تبصره 3 عيب قافيه به خاطر اضافه شدن حروف الحاقي     َ  د   بر طرف شده است.

 

–  که اگر آفتاب است يک ذره نيست

وگر هفت درياست يک قطره نيست

 

پاسخ :

ذره و قطره واژه هاي قافيه اند و  ه   در حکم الحاقي  و  َ  ر  ،   َ   ط   ر  حروف اصلي    قافيه اند. قافيه غلط است زيرا حروف اصلي يکسان نيستند.

 

 

3 – در ابيات زير ( شعر نو ) قافيه را پيدا کنيد و مشخص کنيد آيا حروف قافيه طبق قاعده ي  (1)  يا ( 2 ) است؟

- بخوان اي هم سفر با من

- ره تاريک با پاهاي من پيکار دارد

- به مردم زير پايم راه را با آب آلوده

- به سنگ آکنده و دشوار دارد

- به چشم پا ولي من راه خود را مي سپارم

- جهان تا جنبشي دارد رود هر کس به ره خود

- عقاب پير هم غرق است و مست اندر نگاه خود

 

پاسخ :  مصراع  2، 4 هم قافيه است

واژه هاي قافيه :  پيکار و دشوار

حرف اصلي : ار – طبق قاعده ي 2

پاسخ : مصراع 6 و 7 هم قافيه است

واژه هاي  قافيه :  راه و نگاه

حروف اصلي :   اه  - طبق قاعده ي 2