نقد ادبی(1)
تعاريف و انواع نقد
تعريف نقد و نقد ادبي : نقد در لغت به معني « جدا کردن دينار و درهم سره از ناسره و تميز دادن خوب از بد و بهين چيزي برگزيدن » است.
در اصطلاح ادب، تشخيص محاسن و معايب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبي است.
- اهميت و فايده ي نقد ادبي :
1 – نقد ادبي امکان درک نکته هاي بديع و لطيف آثار را فراهم مي کند در نتيجه خواننده مي تواند از مطالعه ي آثار ادبي بهره و لذت ببرد.
2 – ارزش واقعي، آثار ادبي را آشکار مي کند و مشخص مي کند که رعايت چه قواعد و اصولي سبب شده تا اثري مورد قبول واقع شود و يا وجود چه عواملي سبب شده تا اثري مورد بي اعتنايي قرار گيرد.
3– نقد ادبي، مانع از آن مي شود که گزافه گويان و مدعيان دروغين بتوانند آثار بي ارزش خود را به جويندگان و طالبان هنر عرضه کنند.
4 – نقد ادبي، وقتي مفيد خواهد بود و ارزش و اهميت دارد که دور از شايبه ي اغراض باشد.
5 – نقد ادبي، گذشته از اين که سازنده و داراي اهميت فراوان است گاهي خود،نوعي آفرينش هنري نيز محسوب مي شود.
- حدود و امکان نقد ادبي :
نقد ادبي، بررسي همه جانبه و کامل يک اثر ادبي است. از اين دو اکتفا کردن به شکل ظاهري اثر يعني توجه به نقد لغوي کافي نيست و منتقد مي بايد به بحث در باب جوهر و معني و مضمون يک اثر ادبي نيز بپردازد ( نقد معني ) و هدف و غرض خاص شاعر يا نويسنده را باز گو کند.
- غالب مردم، ذوق را ملاک سنجش آثار ادبي دانسته اند و به همين دليل است که غالباً در ميان مردم در تعيين بهترين شاعر يا نويسنده اختلاف هست.
- منتقد بايد با ديد و وجدان علمي و دور از هر نوع نظر شخص و با ميزان هاي منطقي و علمي به کار نقد و نقادي بپردازد و نقد خود را از هر نوع شايبه ي غرض دور نگه دارد که لازمه ي اين کار هم آن است که ابتدا آثاري که در ادبيات جهان در نزد اکثر مردم به عنوان اصلي و خالص و قابل قبول شناخته شده اند چنان که بايد معلوم شوند.
- کامل ترين نوع نقد آن است که بر کامل ترين شناخت و جامع ترين ديدها مبتني باشد.
انواع نقد يا مکتب هاي نقادي
1 - نقدهايي که مربوط به شکل ظاهر و صورت هاي عيني يک اثر ادبي است.
مانند : نقد لغوي، نقد فني و نقد زيبايي شناسي
2 – نقدهايي که با محتوا و دورن مايه اثر ادبي ارتباط دارد.
مانند : نقد اخلاقي، نقد تاريخي، نقد اجتماعي و نقد روان شناسي
- نقد لغوي : بررسي و ارزيابي کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در يک اثر ادبي است و مربوط به همه آثار ادبي است، چه نظم و چه نثر
- رعايت نکردن قواعد زبان نه تنها براي شاعران و نويسندگان درجه دوم عيب محسوب مي شود؛ بلکه براي شاعران و نويسندگان بزرگ نيز چنانچه « فايده بلاغي » نداشته باشد نقص است و ناروا.
- کاربرد کلمه و خلق تعبيرات و ترکيبات زيبا و درست و خوش آهنگ و اين که هر کلمه در کجاي جمله قرار گيرد، از مواردي است که در نقد لغوي از آن بحث مي شود.
- از ديگر موارد مورد بحث در نقد لغوي : عدم استفاده از تعبيرات رايج قدما و تکيه بر تعبيرات کهنه و تکراري مي باشد، زيرا نويسنده و شاعر را از خلاقيت و ارائه احساس و انديشه تازه باز مي دارد – مسأله مترادفات است که گاه مايه ي اطاله ي کلام مي شود و منتقد بايد نشان دهد که تطويل در کجا زشت است و در کجا لازم مي نمايد – کاربرد ادات و دقت در آن و اشتقاق کلمات و معاني آنها نيز از مطالبي است که غالباً در نقد لغوي مورد بحث قرار مي گيرد.
- نقد فني : بررسي چگونگي کاربرد فنون بلاغي در شعر و نثر و ميزان ارزش و اعتبار آنها است.
- مباحث مورد بحث در نقد فني : علم بلاغت، اعم از معاني، بيان و بديع در نقد فني صورت مي گيرد و منتقد بايد حدود و نحوه کاربرد و ارزش آن را تعيين کند.
مباحث بيان مانند : استعاره و تشبيه و مجاز که در واقع نشان دهنده قدرت خلاقيت شاعر و نويسنده است وقتي امتياز محسوب مي شود که واقعي و اصيل و هنرمندانه باشد نه اينکه از الگوهاي ساخته و پرداخته گذشتگان استفاده شده باشد.
- ديگر موسيقي کلمه و کلام است : اين موسيقي هم در شعر وجود دارد و هم در نثر. موسيقي کلام محصول دو عامل است : 1 – کميت و ريتم يعني ايقاع 2 – هماهنگي حروف
کميت : بلندي و کوتاهي هجاها و يا مدت زماني است که براي خواندن يک جمله ضرورت دارد.
ايقاع : عبارت است از واحدهاي متقارن و متکرر يک وزن. هم در نثر و هم در شعر زشتي و زيبايي يک نثر بستگي به ايقاع آن دارد. از اين روست که ناقدان براي نثر دو سبک قايل شده اند:
1 – سبک متناوب : در اين نوع جمله ها بلند است.
2 – سبک مقطع : در اين نوع جمله ها کوتاه است.
موضوع نوشته در کوتاهي و بلندي جمله ها تأثير دارد و شايد از اين نظر است که مثلاً سخن خطابي با سخن تقديري و بياني تفارت دارد.
خاصيت آهنگين حروف و ترکيب و تلفيق کلمات، موسيقي خاصي در کلام ايجاد مي کند که غالباً در القاي معاني اهميت فراوان دارد.
نقد زيبايي شناسي : بررسي جوهر هنر، به دور از محتواي خاص آن است. ريشه و اساس اين شيوه ي نقادي را در اروپا مي توان در نظريه هاي « کالريج » انگليسي و « ادگار آلن پو » آمريکايي جست و جو کرد.
آلن پو، هنر را از جنبه ي زيبايي شناسي آن نگاه مي کند و فکر خلاق را در قلمرو هنر امري بيگانه مي شمارد.
مکتب ادبي « پارناس » يا « هنر براي هنر » نيز در فرانسه نوعي بيان و توجيه نقد زيبايي شناسي ادبي است. آنچه در اين مکتب اهميت دارد خاصه در مورد شعر عبارت است از کمال شکل، چه از لحاظ بيان باشد و چه از جهت انتخاب کلمات و نيز توجه نکردن به آرمان و هدف.
نقد اخلاقي : نقد اخلاقي که در آن ارزش هاي اخلاقي را اصل و ملاک نقادي شمرده اند شايد از قديمي ترين شيوه هاي نقد ادبي است.
افلاطون در شعر و درام به تأثير اخلاقي و اجتماعي اثر توجه مي کند.
ارسطو نيز معتقد است که هدف شعر، خاصه تراژدي بايد تصفيه و تزکيهنفس باشد.
در اروپا، اهل کليسا در قرون وسطي شعر را به واسطه ي آن که در خدمت اخلاق نبوده است، غذاي شيطان و مايه ي فساد و ظلالت مي دانند.
نقد اجتماعي : عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبيات با جامعه و تأثير جامعه در ادبيات و همچنين تأثير ادبيات در جامعه.
« ميپوليت تن » از منتقدان مشهور نقد اجتماعي و ادبيات را محصول سه عامل مي داند :
1– زمان
2– محيط اجتماعي
3– نژاد
آثار شاعران زير را مي توان با شيوه ي نقد اجتماعي نقد کرد :
فردوسي، مولوي، سنايي و عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعي و اخلاقي زمان خود پرداخته اند.
نقد اجتماعي در دوره بيداري يعني از اوان مشروطيت چه در شعر و چه در نثر رواج مي يابد. از شاعران و نويسندگان معروف اين دوره مي توان به اديب الممالک فراهاني، علي اکبر دهخدا، ملک الشعراي بهار، زين العابدين مراغه اي و ... اشاره کرد. امروزه غالباً شعر و داستان و نمايشنامه را از ديدگاه نقد اجتماعي مورد بررسي قرار مي دهند و آن را از معتبرترين انواع نقد به شمار مي آورند.
نقد تاريخي : اگر منتقدي براي تحليل يک اثر ادبي، حوادث يا امور مربوط به تاريخ را مورد بررسي قرار دهد و به بحث درباب حيات شاعر و معامران او و يا روابط او با هم عمران و يا احياناً به تحقيق در باب اسناد و مدارک و چند و چوني صحت و سقم نسخه يا نسخ کتاب و چگونگي وجود تحريف و تصحيف وتحصيح اثر و جستجو و جوي اشارات و حوادث تاريخي و به بحث هايي از اين قبيل بپردازد به نقد تاريخي پرداخته است.
« نقد تاريخي در واقع وسيله ي تحقيق در تاريخ ادبيات محسوب مي شود. »
نقد روان شناسي : در اين شيوه، نقاد سعي مي کند جريان باطني و احوال دروني شاعر و نويسنده را ادراک و بيان نمايد و قدرت و استعداد هنري و ذوق و قريحه ي او را بسنجد و نيروي عواطف و تخيلات وي را تعيين نمايد و از اين راه تأثيري را که محيط و جامعه و سنت ها و مواريث در تکوين اين جريان ها دارند مطالعه کند.
بررسي روان شناسانه از قديم ترين ايام به ويژه در درام و قصه مورد توجه بوده است و در اروپا کساني مانند : راسين، شکسپير، ايپسن، مترلينگ و داستايو سکي بدان پرداخته اند.
پرسش و پاسخ
1– نقد ادبي چيست؟
در اصطلاح ادب، تشخيص محاسن و معايب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبي است و نقد ادبي شناخت ارزش و بهاي واقعي آثار ابداعي و آفرينش هاي ادبي و نيز بررسي قواعد و اصول يا علل و عواملي است که باعث مي شود اثري درجه ي قبول يابد و يا مورد رد و انکار و بي اعتنايي قرار گيرد.
2– وظيفه منتقد در بررسي يک اثر ادبي چيست؟
يک منتقد ادبي بايد با ميزان هاي علمي و منطقي و به دور از هر نوع نظر شخصي و غرض ورزي و صرفاً با ديد و وجدان علمي به نقد اثر بپردازد.
3– از انواع نقد ادبي کدام يک مربوط به شکل ظاهر اثر است و کدام يک با محتوا يا درون مايه ي اثر ارتباط دارد؟
نقد لغوي نقد فني و نقد زيبايي شناسي تا حدي مربوط به شکل ظاهر و صورت هاي عيني يک اثر ادبي است و برخي ديگر مانند نقد اخلاقي، نقد روان شناسي و نقد اجتماعي و امثال آن به محتوا و درون مايه ي اثر ارتباط دارد.
4– نظريه هاي « پارناسين » درباره ي هنر چيست؟
هنر خلق زيبايي است اين تنها هدف يک اثر هنري است از اين رو هنر يک پديده ي مستقل است و به خودي خود هدف است.
5– چرا نقد تاريخي به تنهايي قادر به درک و تحليل واقعي يک شاهکار ادبي نيست؟
زيرا يک شاهکار ادبي غالباً از محيط و اجتماع خود فراتر است و چه بسا محصول جذبه و الهام است. پس صرفاً با بحث پيرامون مسايل تاريخي نمي توان آن را بررسي کرد.
6- عقيده هيپوليت تن در باب ادبيات چيست؟
هيپوليت تن منتقد مشهور فرانسوي ادبيات را محصول « زمان »، « محيط اجتماعي » و « نژاد » مي داند و به عقيده ي وي حوادث و احوال اجتماعي مولود و نتيجه ي اين سه عامل است.
ادبیّــــات ، انتشـــار زیبـایی و تکیه گاه مانایــی اندیشــه و فرهنگ است و بدون آن امکان انتشار و استقرار هیچ زیبایی و خوبی نیست . آنان که ادبیّات را ادراک نمی کنند ، روح حیـــات را نیافته اند و به قلمـــرو شکوهمــــند زیبایی گام نگذاشته اند . بی شک هیچ هنـــــری به اندازه ی شعــــر و شاعــــری نتوانسته است در دل و جان ، روح و روان، ذهن و زبان و فکر و بیان انسان ها راه پیدا کند و تأثیر بگذارد. شعر و کلام منظـــوم و منثــــور همواره جایگاه و پایگاه مهمی در میان مردم داشته است . شعر و ادبیات، تهییـــج کننده ی مردم برای ایستـــادگی در برابر ظلــــم، همنشین غــم ها و شـــادی ها و بیانگر آلام و رنج های مــــردم و مایه ی سرافـــرازی آنان در این دنیـــای پهنــــاور است .