کاش ذرهای عدالت بود
گفت روزی به من خدای بزرگ
نشـدی از جهـان من خشنــود
این همه لطــــف ونعمتـــی که مراست
چهــــــرهات را به خنــــــدهای نگشـــــــود
این هــــوا، این شکــــوفه، این خورشیــــد
عشـــــق، این گـــوهر جهـــان وجــــود
این بشـــر، این ستـــاره، این آهــــو
این شب و ماه و آسمان کبود
این همه دیدی و نیاوردی
همچو شیطان، سری به سجده فرود
در همه عمــــر جز ملامــــــت من
گــــوش من از تو صحبتــــی نشنود
وین زمــــان هم در آستانه مــــرگ
بیشکــایت نمیکنی بـــدرود
گفتم : آری درست فرمودی
که درست است هرچه حـق فرمود
خــوش سراییست این جهــــان، لیکن
جــــــان آزادگـــــان در آن فرســــود
جای اینها که بر شمردی، کـــاش
در جهان ذرهای عدالــــت بود
+ نوشته شده در یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴ ساعت توسط
|
ادبیّــــات ، انتشـــار زیبـایی و تکیه گاه مانایــی اندیشــه و فرهنگ است و بدون آن امکان انتشار و استقرار هیچ زیبایی و خوبی نیست . آنان که ادبیّات را ادراک نمی کنند ، روح حیـــات را نیافته اند و به قلمـــرو شکوهمــــند زیبایی گام نگذاشته اند . بی شک هیچ هنـــــری به اندازه ی شعــــر و شاعــــری نتوانسته است در دل و جان ، روح و روان، ذهن و زبان و فکر و بیان انسان ها راه پیدا کند و تأثیر بگذارد. شعر و کلام منظـــوم و منثــــور همواره جایگاه و پایگاه مهمی در میان مردم داشته است . شعر و ادبیات، تهییـــج کننده ی مردم برای ایستـــادگی در برابر ظلــــم، همنشین غــم ها و شـــادی ها و بیانگر آلام و رنج های مــــردم و مایه ی سرافـــرازی آنان در این دنیـــای پهنــــاور است .