توضیحات شعر کیش مهر
درس یازدهم/ کیش مهر
آثار علّامه طباطبایی:1) تفسیر المیزان 2) اصول فلسفه و روش رئالیسم
علامه طباطبایی اشعار عرفانی می سرود و خطی خوش داشت
نوع شعر: غنايي.
كيش مهر، ايهام تناسب دارد؛1- آيين عشق ورزي به خدا 2- آييني پيش از اسلام(ميتراييسم يا مهر پرستي) يعني مهر يك بار با كيش به عنوان آيين تناسب دارد و يك بار با مهر به معناي عشق .
همی گویم و گفتهام بارها بود کیش من مهر دلدارها
کیش: دین، آیین، مذهب / هم چنین به معنی تیردان، نوعی پارچهی کتانی.
مهر: ایهام تناسب 1- دوستی، محبّت 2- خورشید، آفتاب
دلدار: دلبر، معشوق.
همیگویم: میگویم(مضارع اخباری).
مهر و دلدار: مراعات نظیر.
جناس اشتقاق بين همي گويم و گفته ام.
بارها: قيد است.
مهر دلدارها نهاد جمله ي مصرع دوم است.
مفهوم : شاعر عشق و محبت را روش شناخت خداوند می داند
معنی: بارها گفته ام و باز هم مي گويم دین و آیین من، عشق و دوستی نسبت به به دلبر و معشوق است.
پرستش به مستی است در کیش مهر برونند زین جرگه هشیارها
بیت بر پرستش عاشقانه تأکید دارد و بیانگر تقابل عقل و عشق است.
کیش مهر : ايهام تناسب ،چون در آيين مهر پرستي نيز با مستي (شراب نوشي)ميترا را مي پرستيدند.
تضاد : مستي و هشيار
جرگه: گروه. دسته ، تناسب معنايي با محرم اين هوش جز بي هوش نيست.
هشیارها : کسانی که عارف و عاشق واقعی نیستند ( عاشق واقعی کسی است که دست از عقل و وجود کشیده اند )
تناسب معنی با :
- عقل می خواست که آید به تماشاگه راز /دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد.
- عشق دریایی کرانه ناپدید/ کی توان کردن شنا ای هوشمند
مفهوم : تاکید بر رد عقل و برتری عشق بر عقل
معنی: در طريق عشق، پرستش معشوق با سرمستي و از خود بیخود شدن ممکن است و کسانی که هوشیار و عاقل هستند،از این گروه خارجاند.
به شادی و آسایش و خواب و خورها ندارند کاری دل افکارها
افگار: آزرده، زخمی.
افکار: جمع مکسّر فکر
مراعات نظير بين شادي و آسايش و خواب و خور ( خور ، اسم مصدر است ؛خوراك)
دل افگار: كنايه از عاشق ، دل سوختگان طریق عشق
تناسب معنايي با:عشق را خواهي كه تا پايان بري/ بس كه بپسنديد بايد ناپسند
معنی: دلسوختگان راه عشق به آسودگي و خوردن و خوابيدن (لذت هاي مادي) توجهي ندارند.
مفهوم: عاشقان کسانی هستند که ترک شادی و آسایش و تنعّم کردهاند.
کشیدند در کوی دلدادگان میان دل و کام دیوارها
دیوار کشیدن: کنایه از ممانعت کردن.
کوی، دیوار، دل و کام: مراعات نظیر
واجآرایی در «د»
دلداده كنايه از عاشق
مفهوم : عاشق اسیر نفس مادی خود نمی شود
معنی: در کوی عاشقان، میان دل و آرزوها و خواستهها موانعی ایجاد کردهاند، که عاشقان به آرزوهای دنیوی نیندیشند.
چه فرهادها مرده در کوهها چه حلاجها رفته بر دارها
حلاج: در لغت: به معنی «پنبه زن». مجاز از عارفان
جولاهه: نسّاج، عنکبوت بافنده.
«چه حلاجها رفته بر دارها»: متناسب با «معراج مردان، سرِ دار است».
تلمیح: به داستان «فرهاد و حلاج» اشاره دارد.
فرهاد، کوه، حلاج، دار: مراعات نظیر دارند.
چه: صفت تعجّبی
حلاج : مجاز از عارفان
بیت آرایه ترصیع دارد
مفهوم : عاشقان و عارفان زیادی در راه عشق فدا شدند
تناسب با : در زلف چون کمندش ای دل مپیچ که آن جا / سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
معنی: چه بسيار عاشقانی مثل فرهاد در کوهها مردهاند و چه بسیار عارفانی که مثل حلاج بر دار رفتهاند و در راه عشق جان باختهاند.
چه دارد جهان جز دل و مهر یار مگر توده هایی زپندارها
چه دارد جهان؟ استفهام انکاری؛ جهان چیزی ندارد.
دل، مهر و یار: مراعات نظیر
دل : مجاز از عشق
چه : ضمیر پرسشی در نقش مفعول
مفهوم :آنچه در دنیا ارزش و اعتبار دارد ، عشق و معرفت الهی است
تناسب معنی با : غرقهی وهمیم، ورنه این محیط از تُنُک آبی، کناری بیش نیست
معنی: جهان چیز با ارزشی جز دل بستن و عشق ورزی ندارد؛ اگر هم داشته باشد، انبوهی از تصوّرات و وهم و خیال است.
ولی رادمردان و وارستگان نیازند هرگز به مردارها
نبازند: نمیپردازند، توجهی نمیکنند.
مردار: استعاره از دنیا و تعلّقات مادی.
تلمیح به حدیثی از امام علی(ع): الدّنیا جیفه و انتم الکلاب»
مردار: صفت مفعولی
نبازند: فعل مضارع اخباری(نمی بازند)
معنی: امّا جوانمردان و آزادگان هرگز به دنیا و دلبستگی های آن توجهی نمی کنند.
مهین مهرورزان که آزاده اند بریزند از دام جان،تارها
مِهین: بزرگ، بزرگترین ، صفت عالی
مهروزان : عاشقان
دام و تار: مراعات و نظیر
دامِ جان: استعاره از جسمِ خاکی
تار : استعاره از و تعلّقات مادی
مصراع دوم: کنایه از ترکِ هواهای نفسانی و تعلقات دنیوی.
تار چیزی را ریختن : کنایه از نابودن کردن و ترک کردن
معنی: عاشقان بزرگی که از بند دنیا و تن آزادند ، تعلقات دنیوی و خواهشهای نفسانی را از خود دور می کنند
بخون خود آغشته و رفته اند چه گل های رنگین به جویبارها
جوبار: استعاره از دنیا
گلهای رنگین: استعاره از عاشقان ،شهید و پاک باز
به خون خود آغشته: کنایه از شهید شدن
گل و جویبارها: مراعات نظیر
معنی: چه بسیار عاشقانی که در زندگی و دنیا شهید شدند و از دنیا رخت بر بسته اند.
بهاران که شاباش ریزد سپهر به دامان گلشن ز رگبارها
شاباش: شادباش، طلا یا پولی که بر سرِ عروس یا داماد ریزند. در این جا استعاره از باران است.
شاباش ریختن سپهر: تشخیص دارد.
سپهر : مجاز از ابر و آسمان ، استعاره مکنیه و تشخیص
دامان گلشن: اضافهی استعاری و تشخیص
گلشن : استعاره از دنیا
بهاران، گلشن، رگبار: مراعات نظیر
بهاران: قید زمان(ان= پسوند زمان)
با بیت بعدی موقوف المعانی است.
معنی: هنگام بهار که آسمان قطرات باران را به عنوان شاباش بر سر گلزار می ریزد
کشد رخت سبزه به هامون و دشت زند بارگه گل به گلزارها
تشخیص: سبزه رخت میکشد و گُل بارگه میزند
رخت کشیدن: کنایه از کوچ کردن ، سفر کردن ، نقل مکان کردن
بارگه زدن: کنایه از ساکن شدن. مقیم شدن
مراعات نظیر : سبزه ، گل ، گلزار
هامون: دشت، صحرا
بارگه: کاخ، دربار پادشاه ،خیمهی پادشاهی، سراپرده
مفهوم : دشت و گلزار پر از سبزه و گل می شود
معنی: در فصل بهار سبزه در دشت می روید و گل در گلستانها و باغها شکوفا میشود.
نگارش دهد گلبن جویبارها در آیینه ی آب ، رخسارها
نگارش : اسم مصدر از مصدر نگاریدن به معنی آرایش کردن
گلبن : بوته ی گل
آیینه ی آب : اضافه تشبیهی
گلبن جویبار : استعاره مکنیه و تشخیص
معنی : بوته ی گل در کنار جویبار ، رخسار خود را در آب می آراید
رود شاخ گل در بر نیلفر برقصد به صد ناز گلنارها
نیلفر: نیلوفر، گیاهی است اپیچنده با گُلهای شیپور مانند.
گلنار: گلِ انار
تشخیص: رفتن شاخِ گُل، رقصیدن گلنار
مراعات نظیر: گُل، نیلفر، گلنار
شاخ گل و گلنار : استعاره مکنیه و تشخیص ( چون رفتن به شاخ گل و رقصیدن به گلنار نسبت داده شد)
معنی: هنگام بهار شاخهی گُلِ سرخ در آغوش نیلوفر رشد می کند و گلهای انار با عشوه و ناز میرقصند
دَرَد پردهی غُنچه را بادِ بام هزار آورد نغز گفتارها
پرده ی غنچه : اضافه ی تشبیهی
باد پردهی غنچه را میدرد: تشخیص و کنایه از شکوفا کردن و باز کردن گلبرگها
پرده دریدن: کنایه شکوفا شدن گلبرگ ها ( فاش کردن راز ، رسوا کردن )
بام: بامداد، صبحگاه
باد، بام: جناس ناقصِ اختلافی.
هزار: بلبل یا پرندهای از خانوادهی بلبل(هزار دستان)
نغز: دلنشین، زیبا ، شیرین
نغز گفتارها: ترکیب وصفی مقلوب
مفهوم: عناصر طبیعی سرمست از جذبهی عشق و دلدادگی است.
معنی: هنگام بهار نسیم صبحگاهی غنچهی گل را میشکوفاند و بلبل نغمههای دلنشین سر می دهد.
به یاد خم ابروی گلرخان بکش جام در بزم می خوارها
خم ابرو : مجاز از زیبایی
گل رخان: زیبا رویان، معشوق
میخوارها: استعاره از عاشقان و عارفان سرمست الهی.
جام: مجازاً شراب
جام، بزم، میخوارها: مراعات نظیر
گلرخان:خمِ ابرو: مراعات نظیر
معنی: به یاد زیبایی زیبارویان، در مجلس عاشقان و عارفان سرمست، شراب الهی را بنوش و با عاشقان معاشرت کن.
فریب جهان را مخور زینهار که در پای این گل بود خارها
زینهار: صوت و شبه جمله ، آگاه باش
فریب کار بودن جهان: تشخیص
گل: استعاره از جهان و لذات و خوشیهای آن
خار: استعاره از مشکلات ،رنجها و سختی ها
پای گل: اضافهی استعاری و تشخیص
گل و خار: تضاد
گل: مضاف الیه
معنی: آگاه باش فریب این جهان مادی را نخوری، زیرا در کنار خوشیهای آن، مشکلات نیز وجود دارد.
پیاپی بکش جام و سرگرم باش بهل گر بگیرند بیکارها
بهل: رها کن، بگذار. فعل امر از مصدر «هلیدن و هشتن»
«سرگرم باش» ایهام دارد: 1) مشغول باش 2) از این مستی گرم و پر نشاط باش.
«بگیرند»: در این جا به معنی«خرده بگیرند» به کار رفته است.
جام: مجاز از «شراب و معرفت الهی»
بیکارها : انسان های بی بهره از عشق ، خرده گیران
معنی: همیشه مشغول نوشیدن شراب عشق الهی باش . اگر آدمهای بی بهره از عشق بر تو خرده بگیرند، اعتنایی نکن.
خودآزمایی
1- به نظرشاعر، کمال پرستش درچیست؟ در سرمستی و شور و حال عارفانه
2- این بیت ازحافظ « ناز پرورده تنعّم نبرد راه به دوست /عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد» باکدام بیت ازشعر، قرابت معنایی دارد؟
بیت: « به شادی وآسایش و خواب و خور ندارند کاری دل افگارها
3- منظور شاعر از « شاباش بهاری» چیست؟ قطرات باران و رگبار بهاری، این تركيب استعاره است.
4- مضمون بیت زیر، ازحافظ، یادآور کدام بیت است؟
«با صبا در چمن لاله سحر می گفتم که شهیدان که اندر این همه خونین کفنان؟»
به خون خود آغشته و رفته اند چه گل های رنگین به جوبارها