معنی و شرح غزل حدیـــث جــــوانی
![]()
|
" محمد حسن رهی معیری " متخلص به "رهی " در 10 اردیبهشت ماه سال 1288 هجری شمسی در تهران متولد شد . " رهی " در نوجوانی به دنیای شعر روی آورد و هفده سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را چنین سرود... کاش که امشبم آن شمع طرب می آمد وین روز مفارقت به شب می آمد آن لب که چو جان ماست ، دور از لب ماست ای کاش که جان ما به لب می آمد ! " رهی " در نقاشی و موسیقی نیز دستی داشت ، و اما آنچه موجب نامدار شدن او شد شعرهایش مخصوصاً " غزل " بود . " رهی " از سال 1321 تا سال 1326 با مجله (( تهران مصور )) و روزنامه (( بابا شمل )) همکاری داشت و طنزهای انتقادی و سیاسی و اجتماعی او با نام های مستعار ((شاه پریون )) ، (( زاغچه )) و گاه (( حفگو )) و (( گوشه گیر )) در آنها چاپ می شد . " رهی " را باید شاعری غزل سرا دانست ، اگرچه در دیگر قالب شعری نیز هنر خویش را آزمایش کرده است . او در شع ربا استفاده ازشیوه قدما و تاثیر پذیری از شاعرانی چون "سعدی " ، " مولانا" و می توان گفت "صائب " غزلی را می سرایید . " رهی معیری " ترانه سرایی مشهور بود که ترانه ها و اشعار او را چهره های نامدار ، آهنگ گذاری و خوانندگانی نام آشنا خوانده اند . مجموعه ی اشعار وی به نام « سایه ی عمر » در زمان حیاتش به چاپ رسید " رهی معیری " در 24 آبان ماه سال 1346 در گذشت و در مقبره (( ظهیر الدوله )) شهر تهران در کنار بزرگانی چون فروغ فرخزاد ، ایرج میرزا ، ملک الشعرا بهار و ... به خاک سپرده شد .
حدیث جوانی
شعر حدیث جوانی در قالب غزل و محتوای آن حسرت از گذشت ایّام جوانی است
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام در بیت دو تشبیه وجود دارد: 1- اشکم که چکیده ام وجه شبه آن است، 2- خارم تضاد: خار، گل مراعات نظیر : گل سایه ، خار / اشک و چکیدن استعاره: گل استعاره از یار و معشوق است. در سایه ی کسی بودن کنایه :مورد لطف و حمایت کسی واقع شدن مفهوم بیت بیانگر تواضع و بی قدری عاشق(شاعر ) نسبت به معشوق است معنی : همه ی وجودم اشکی است که نثار پای عزیزانم می کنم. من خار بی مقداری بیش نیستم ولی در سایه ی لطف و عنایت گل وجود معشوق آرامش یافته ام.
با یاد رنگ و بوی تو ای نوبهار عشق همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام رنگ و بو : مجاز از شادابی و سرزندگی بو : ایهام دارد ( رایحه و عطر ، آرزو و امید ) مصراع اول آرایه تشبیه دارد : تو : مشبه ، نوبهار عشق : مشبه به در مصراع دوم تشبیه دیده می شود : هم چون بنفشه سر به گریبان کشیدن کنایه از سوگوار و اندوهگین بودن است. مراعات نظیر : رنگ ، بو ، بنفشه بنفشه : آرایه تشخیص دارد و به خاطر رنگ تبره و سر فروداشتن، سمبل سوگواری و سجود است تضاد : ازپا افتادن و با سر دویدن مراعات نظیر :پا، سر بیت ارتباط معنایی دارد با : بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال همچون بنفشه بر سر زانو نهاده ایم معنی : با یاد شادابی و خاطره های شیرینت، مانند بنفشه سر به زیر انداخته و غمگین هستم
چون خاک درهوای تو از پا فتاده ام چون اشک در قفای تو با سر دویده ام مصراع اول تشبیه دارد : من : مشبه / خاک : مشبه به / چون : ادات تشبیه / از پا فتاده ام : وجه شبه ایهام : هوا ( 1- هوا 2- عشق ) مصراع دوم : تشبیه من ( مشبه ) به خاک ( مشبه به ) ، چون : ادات تشبیه ، وجه شبه : باسر دویدن قفا : پشت سر باسر دویدن : کنایه از شور و اشتیاق فراوان نسبت دادن از پا افتادن و با سر دویدن به خاک و اشک آرایه ی تشخیص ایجاد می کند مفهوم : مصراع اول بیانگر ضعف و ناتوانی و مصراع دوم بیانگر شور و اشتیاق عاشق در برار معشوق است معنی : در عشق تو، چون خاک در پیشگاهت سر فرود آورده و از پای افتاده ام و همچون اشک مشتاقانه به دنبال تو آمده ام.
من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش از دیگران حدیث جوانی شنیده ام جلوه : نمایش ، آشکار کردن شباب : جوانی حدیث: سخن ارتباط معنایی با بیت زیر دارد : بپرس از دیگران شوق طرب را که عمر ما همه در غم گذشته است معنی : از خوشی های جوانی هیچ نفهمیدم. تنها از دیگران وصف و حال دوران خوش جوانی را شنیده ام
از جام عافیت می نابی نخورده ام وز شاخ آرزو، گل عیشی نچیده ام تشبیه: جام عافیت، آرزو، گل عیش شاخ آرزو : اضافه استعاری عافیت : سلامتی و تندرستی می : شراب ناب : خالص ، پاک مراعات نظیر : جام ، می ، نخورده ام عیش : شادمانی ، خوشی شاخ( شاخه ) ، گل ، چیدن : مراعات نظیر مفهوم مصراع اول : تندرست و سالم نبودن مفهوم مصراع دوم : به آرزو نرسیدن، ناکام ماندن و نداشتن شادی و شادابی ارتباط معنایی با : افسوس از این عمر که بر باد هوا رفت کاری به جهان نی به مراد دل ما رفت معنی : در زندگی از سلامتی و تندرستی بهره ای نداشته ام و هرگز به آرزوهایم نرسیده ام.
موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده ام موی سپید : مجاز از پیری فلک : روزگار «م» در فلکم نقش متممی دارد: فلک به من رایگان نداد. رشته: نخ ، ریسمان و استعاره از موی سپید پیری است نقد: بها، پول، قیمت تشبیه: نقد جوانی مراعات نظیر: رایگان، نقد، خریده ام. مفهوم بیت به برباد رفتن ایام جوانی تاکید دارد معنی : روزگار موی سپید پیری را رایگان به من نبخشید، بلکه موهای سفید پیری را به بهای از دست دادن جوانی خریده ام
ای سرو پای بسته به آزادگی مناز آزاده من که از همه عالم بریده ام سرو نماد آزادگی و آرایه ی تشخیص است و با آزادگی آرایه ی تناسب دارد پای بسته : کنایه از اسیر و گرفتار بودن پای بسته و آزاد : آرایه تضاد آزاده و آزادگی : آرایه اشتقاق دارد از همه عالم بریده ام : کنایه از ترک تعلّقات مادی و دنیوی سرو پای بسته : متناقض نماست سرو آزاد ، پای بسته و اسیر تصور شده است مفهوم بیت بیانگر آزادی شاعر و عدم دلبستگی اش به دنیا دارد معنی : ای سروی که اسیر خاک هستی به آزادگی خود افتخار نکن زیر آزاده واقعی من هستم که از همه ی دنیا و نعمت های آن چشم پوشی کردم
گر می گریزم از نظر مردمان، رهی عیبم مکن که آهوی مردم ندیده ام رهی: تخلّص شاعر است. عیبم مکن : مرا سرزنش مکن تشبیه در مصراع دوم : من : مشبه ، آهو: مشبه ، وجه شبه : مردم ندیده ام مراعات نظیر: نظر، مردم، ندیده ام ایهام: مردم: 1- ناس، آدم ها، 2- مردمی، انسانیت ایهام تناسب: آهو در این جا به معنی آهوی بیابان است ولی به خاطر وجود کلمه ی عیب در شعر معنی دیگر آهو، یعنی «عیب ، نقص ، خطا » به ذهن خطور می کند، این فرایند تداعی معانی را ایهام تناسب گویند که با ایهام مطلق تفاوت دارد. این آرایه در واژه های «نظر» و «مردم» نیز وجود دارد، این کلمه ها از رهگذر ایهام تناسب با هم مراعات نظیر نیز دارند. آرایه ی حسن تعلیل: شاعر در این بیت علت مردم گریزی خود را هنرمندانه بیان می دارد. معنی : ای رهی مرا به خاطر مردم گریزی ام سرزنش نکن من مانند آهویی هستم که از مردم بدلیل ندیدن انسانیت دوری گزیده ام |
ادبیّــــات ، انتشـــار زیبـایی و تکیه گاه مانایــی اندیشــه و فرهنگ است و بدون آن امکان انتشار و استقرار هیچ زیبایی و خوبی نیست . آنان که ادبیّات را ادراک نمی کنند ، روح حیـــات را نیافته اند و به قلمـــرو شکوهمــــند زیبایی گام نگذاشته اند . بی شک هیچ هنـــــری به اندازه ی شعــــر و شاعــــری نتوانسته است در دل و جان ، روح و روان، ذهن و زبان و فکر و بیان انسان ها راه پیدا کند و تأثیر بگذارد. شعر و کلام منظـــوم و منثــــور همواره جایگاه و پایگاه مهمی در میان مردم داشته است . شعر و ادبیات، تهییـــج کننده ی مردم برای ایستـــادگی در برابر ظلــــم، همنشین غــم ها و شـــادی ها و بیانگر آلام و رنج های مــــردم و مایه ی سرافـــرازی آنان در این دنیـــای پهنــــاور است .