بازنشستگی شیطان
|
ظهر ديروز شیطان را دیدم ! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمی داشت… گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند… شیطان گفت: خود را باز نشسته کرده ام. . . . پیش از موعد! گفتم:به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا را به سینه می زنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم بعضی از انسانها آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام می دادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام می دهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟ شیطان در حالی که بساط خود را برمی چید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمی دانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا می تواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و می گفتم که : همانا تو خود پدر منی |
|
+ نوشته شده در جمعه ۴ فروردین ۱۳۹۱ ساعت توسط
|



ادبیّــــات ، انتشـــار زیبـایی و تکیه گاه مانایــی اندیشــه و فرهنگ است و بدون آن امکان انتشار و استقرار هیچ زیبایی و خوبی نیست . آنان که ادبیّات را ادراک نمی کنند ، روح حیـــات را نیافته اند و به قلمـــرو شکوهمــــند زیبایی گام نگذاشته اند . بی شک هیچ هنـــــری به اندازه ی شعــــر و شاعــــری نتوانسته است در دل و جان ، روح و روان، ذهن و زبان و فکر و بیان انسان ها راه پیدا کند و تأثیر بگذارد. شعر و کلام منظـــوم و منثــــور همواره جایگاه و پایگاه مهمی در میان مردم داشته است . شعر و ادبیات، تهییـــج کننده ی مردم برای ایستـــادگی در برابر ظلــــم، همنشین غــم ها و شـــادی ها و بیانگر آلام و رنج های مــــردم و مایه ی سرافـــرازی آنان در این دنیـــای پهنــــاور است .