مشخصات آوایی واجها
مشخصات آوایی واجها و تأثیر آن در واجآرایی
مهدی قاسمزاده
چکیده
واجآرایی یکی از عوامل زیبایی لفظی سخن ادبی، بهویژه شعر است. این عامل همچون تمام عوامل موسیقیساز در شعر، ابزاری دارد که همانا آوای واجهای بهکار رفته در یک سطر کلام ادبی یا یک مصراع یا بیت شعر است اما همة واجها در این امر، قدرت یکسانی ندارند. هر واجی دارای مشخصههای آوایی خاصی است و مجموعة این مشخصهها، میزان قدرت آن را در واجآرایی مشخص میکند که نگارنده در اصطلاح به آن «ظهور آوایی» اطلاق میکند.
نگارنده در این مقاله بنا دارد دستهبندی واجهای زبان را از لحاظ مشخصات آوایی، بیان و میزان تأثیرگذاری آنها را بر واجآرایی بررسی کند. در این خصوص، میتوان واجها را به سه دسته قوی، متوسط و ضعیف تقسیم کرد. تکرار واجهای ضعیف، هرچند با بسامد بالا، بهدلیل ظهور آوایی ضعیف، ارزش بررسی بهعنوان یک آرایة ادبی را ندارد.
کلیدواژهها: واجآرایی، واج، آوا، ظهور آوایی
مقدمه
میدانیم که التذاذ جزء ذاتی و لاینفک هنر است و همین عامل، معانی و نتایج هر اثر هنری را جالب، جذاب و قابل هضم میکند، البته ابزار این التذاذ، تحریک حواس است، چه حواس ظاهر و چه حواس باطن.
یکی از اصلیترین دلایل جذابتر بودن نظم و شعر به نسبت نثر، لذتی سماعی است که موسیقی لفظ در آنها ایجاد میکند؛ همان که استاد شفیعی کدکنی آن را «گروه صوتی» نامیدهاند و شامل انواع تجنیس، تکریر و... است؛ در مقابلِ «گروه معنایی» که موسیقی برخاسته از روابط معنایی کلمات است. (شفیعی کدکنی، 1379: 307- 300)
محققان، عوامل سازندة موسیقی سماعی نظم و نثر را که از لفظ کلام برمیخیزد، به انواع بیرونی، درونی و کناری تقسیم کردهاند. از این میان، موسیقی درونی «یعنی مجموعه هماهنگیهایی که از رهگذر وحدت یا تشابه یا تضادّ صامتها و مصوّتها در کلمات یک شعر پدید میآید.» (همان: 392) لذا موسیقی درونی، حاصل همنشینی و آرایش واحدهای زبانی در ساختار کلام است. این واحدهای زبانی هستند که لفظ کلام و لذا موسیقی سماعی ناشی از آن را بهوجود میآورند. لذا شناخت این واحدها با توجه به اصول زبانشناسی، میتواند در بررسی موسیقی لفظی بسیار سودمند باشد؛ زیرا «هر اثر ادبی از واحدهای زبانی تشکیل شده است، پس تحلیل هنری آثار ادبی براساس روشها و نظریههای علم زبانشناسی آسانتر... است.» (احمدی، 1390: 323) واجآرایی از جمله انواع موسیقی لفظی است که از تکرار کوچکترین واحد زبانی، یعنی واج یا واجهایی در زنجیرة کلام ناشی میشود و با توجه به تفاوت واجها در بعضی مشخصات، از جمله قدرت ظهور در سطح آوا، همة آنها تأثیر یکسانی بر واجآرایی ندارند.
در این مقاله، نگارنده بر آن است تا با بررسی تفاوت واجها در حین به آوا درآمدن (ظهور آوایی)، بیان کند که واجها از این نظر در سطوح متفاوتی هستند؛ تا جایی که بعضی از آنها- حتی با وجود تکرار زیاد در واحدهای کلام- ارزش بررسی زیباییشناسی را ندارند.
واجآرایی بهعنوان یکی از اقسام تکرار، در علم بدیع بررسی میشود و برای آن نامها و تعاریفی قائل شدهاند. از جمله:
«تکرار واک: یعنی تکرار یک صامت یا مصوت در چندین کلمه جمله و بر دو نوع است...» (شمیسا، 1368: 57)
« «هماوایی» آرایهای است که یکی از گونههای تکرار میتواند بود؛ هماوایی آن است که سخنور آوایی (= حرف) را پی در پی در سخن خود بیاورد؛ و بدینسان آنرا خنیایی ویژه ببخشد.» (کزازی، 1373: 84)
«واجآرایی یعنی آرایش موزیکی سخن از راه تکرار بجا و هنرمندانة یک یا چند واج.» (راستگو، 1376: 30)
پس میتوان گفت واجآرایی، موسیقیای است که از ادای یک یا چند واج تکرار شده در سطح کلام به گوش میرسد و در مخاطب ایجاد احساس لذت شنوایی میکند. لذا در واجآرایی یک عامل اصلی، یعنی لذت شنیدن آوای واج تکرار شده وجود دارد و از آنجا که واجهای زبان، ویژگیهای آوایی یکسانی ندارند، تأثیر آنها در واجآرایی یکسان نیست و برای دریافت این تفاوت باید- چنانکه در مقدمه آمد- به بررسیهای زبانشناسی متوسل شد چون واجها، واحد زبانی هستند و در زبانشناسی بررسی میشوند.
در بررسیهای زبانشناسی، واجهای زبان به دو دسته صامت (همخوان یا واک) و مصوت (واکه) تقسیم میشوند. واجهای زبان به هنگام تولید از ابعاد مختلف، به انواعی تقسیم میشوند:
- از نظر عبور هوا از تارهای صوتی، به واکدار و بیواک تقسیم میشوند. به این نحو که اگر هوای بازدم به تارهای صوتی برخورد کند، واج، واکدار و در غیر این صورت، بیواک است. (یول، 1374: 53)
- از نظر جایگاه تولید، به دولبی، لب و دندانی، دندانی، لثوی، لثوی-کامی، نرمکامی و چاکنایی تقسیم میشوند. واجهای «ب»، «پ» و «م»، دولبی هستند. واجهای لب و دندانی، با دندانها و لب پایین آوا میشوند؛ از جمله «و» و «ف». واجهای دندانی، با قرار گرفتن نوک زبان در پشت دندانهای بالا به آوا درمیآیند؛ از جمله «ث» که از واجهای زبان فارسی نیست. واجهای لثوی با قرار گرفتن نوک زبان در پشت دندانهای جلویی بالا آوا میشوند. از جمله واجهای ت، د و ن. لثوی- کامیها آواهایی هستند که زبان در تولید آنها، به بخش جلویی کام (سقف دهان) و مماس با لثه بالایی چسبیده و دفعتاً کنده میشود؛ مانند واج چ. نرمکامیها واجهایی هستند که با چسبیدن زبان به نرم کام (قسمت نرم انتهای کام) تلفظ میشوند؛ از جمله ک و گ. واج چاکنایی در زبان فارسی، فقط «ه» است که بدون دخالت هیچ یک از اندامهای گفتاری تولید میشود؛ یعنی از گلو تا لبها، تمام حفرهها باز میماند تا این واج، آوا شود. (همان: 53- 57)
- از نظر نحوة تولید، واجها، به انسدادی، سایشی، انفجاری سایشی، خیشومی (غنّه)، روان و غلتی تقسیم میشوند. واجهای پ، ب، ت، د، ک، گ و ث انسدادی هستند که در موقع تلفظشان، به مدت بسیار کوتاهی، راه هوا کاملاً بسته و سپس باز میشود و هوا به بیرون دهان راه مییابد. واجهای سایشی، واجهایی هستند که در تلفظشان، راه هوای بازدم تا حدود بسیاری بسته میشود و فقط شکاف باریکی باقی میماند که هوا از آن با فشار بیرون میآید؛ مانند س، ش، ز، ف، و (واو صامت). چ و ج انفجاری سایشی هستند که به مدت کوتاهی راه هوایشان بسته میشود و سپس باز و هوا با سایش به زبان و کام بیرون میآید. واجهای م و ن، که قسمتی از آوایشان از طریق بینی بیرون میآید، خیشومی (غنّه) هستند. در آوا شدن واجهای روان، هوا از کنارههای زبان که به کام چسبیده به بیرون دهان راه مییابد. واجهای روان، ل و ر هستند. واجهای غلتی، «و» و «ی» مصوت هستند که عمدتاً به سوی واک مجاور خود رانده میشوند یا غلت میخورند. (همان: 59- 61)
از آنجا که ظهور آوایی بیشتر به نحوة تولید آواها بستگی دارد، دستهبندی سوم، یعنی دستهبندی بر اساس نحوة تولید واجها، بیشتر در رسیدن ما به نتیجه مؤثر است و لذا نگارنده، این دستهبندی را معیار قرار داده و از موارد دیگر به مقتضای نیاز استفاده کرده است.
واجها، با توجه به ویژگیهایی که ذکر شد، در هنگام «ظهور آوایی» متفاوتاند و در شدت و ضعف، با یکدیگر فرق دارند. به این معنی که گروهی از آنها، قوی، گروهی متوسط و گروهی ضعیف ادا میشوند و لذا تأثیر آنها در واج آرایی متفاوت است. بعضی از این گروهها، آن قدر قوی ادا میشوند که تعداد کمی از آنها در یک مصراع یا یک بیت، واجآرایی ایجاد میکند. از جمله، واجهای سایشی (س، ش، ف، ژ و ز) بهدلیل تنگ بودن مجرای بازدم، بسیار قوی ادا میشوند و برای ایجاد واجآرایی به بسامد بالایی نیاز ندارند:
اگرچه مستی عشقم خراب کرد ولی
اساس هستی من زان خراب آبادست
(حافظ/35)
در بیت فوق، اگرچه تعداد « ا» شش مورد و تعداد «س»، چهار مورد است، آوای «س» گوشنوازتر است، لذا میتوان گفت این بیت واجآرایی «س» و سپس « ا» دارد.
لذا بر این اساس، واجها را با توجه به نقششان در واجآرایی، به سه دستة زیر تقسیم میکنیم:
الف) قوی: واجهای سایشی از نظر ظهور، از بقیه قویترند؛ بهویژه س، ش، ز و ژ ک هوا هنگام تولید آنها از بین دندانها عبور میکند و به آنها-که از جنس سختی هستند- ساییده میشود و همین عامل، باعث ظهور آوایی قوی آنها میشود. این قوت ظهور، باعث میشود که تکرار آنها با تعداد کم، گوشنواز باشد و واجآرایی بهوجود آورد؛ بهگونهای که گاه میتوان با تکرار سه واج از این دست، واجآرایی را احساس کرد. این مسئله آن قدر پذیرفته شده است که بیشترین شواهد امثال واجآرایی در کتب بدیع و از آن جمله کتاب آرایههای سال سوم انسانی (صص93- 95)، ابیاتی است که این واجها در آنها تکرار شدهاند:
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
(حافظ/ 51)
با کمی دقت میتوان پی برد که ظهور آوایی «ش» با سه بار تکرار، از چهار بار تکرار «م» و پنج بار تکرار مصوت بلند « ا» و هفت بار تکرار «د» قویتر و گوشنوازتر است. البته واجآرایی «ش» فقط در یک مصراع است. اگر ایراد این باشد که تکرار این واج به فاصلة نزدیک اتفاق افتاده، جواب این است که تکرار «م» با همین فاصله، سه بار و « ا» در مصراع اول، چهار بار است ولی آوایش بیشتر به گوش میرسد. لازم است در اینجا یادآوری کنم که یکی از عوامل ارتقای کیفیت واجآرایی، فاصلة کم بین واجهای تکرار شده است؛ به نحوی که هرچه فاصلة آنها کمتر باشد، تداعی صداها قویتر و موسیقی آنها گوشنوازتر است.
نکتة دیگری که باید در اینجا متذکر شد این است که چون ظهور آوایی، عامل ایجاد واجآرایی است و یکی از اصول واجآرایی لذت شنیدار این آواهاست نه دیدن شکل مکتوب، حروفِ دخیل مانند «ص» و «ث» با هم آواهایشان، یعنی «س» واجآرایی بهوجود میآورند:
خوش مکن دل که نکشتهست نسیمت ای شمع
بس نسیم فرحانگیز که صرصر گردد
(پروین اعتصامی/ ق16)
باید گفت آوای «س» (نه حرف س) شش بار در این بیت تکرار شده است.
سیدمحمد راستگو نیز در کتاب «هنر سخنآرایی؛ فن بدیع» به این مطلب پرداخته است:
«واجآرایی بنیادی آوایی دارد. از این روی در این شیوه، واجهایی چون «س، ص، ث»، یا «ز، ذ، ظ، ض»، یا «ت، ط» یا «ح، ه» یا «ق، غ» که صدایی یگانه و سیمایی چندگانه دارند، یک واج شمرده میشوند،...» (راستگو، 1376: 33) البته باید اصلاح کنم که «ث، ص، ذ، ظ، ض، ط و ح» در زبان فارسی، واج نیستند و فقط شکل خطی (حرف) واجهای خود هستند.
توضیح اینکه واج سه شکل دارد؛ ذهنی که به آن، واج، گفتاری که به آن، آوا و نوشتاری که به آن حرف میگویند. یادمان نرود که در واجآرایی، بهدلیل اصل لذت شنیداری، اصالت با شکل گفتاری است، یعنی آوا.
نمونههای دیگر از کتاب آرایههای ادبی سال سوم:
شب است و شاهد و شمع و شراب شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی (سعدی)
ریاست بهدست کسانی خطاست
که از دستشان دستها بر خداست(سعدی)
به زابل نشستهست و گشتهست مست
نگیرد کس از مست چیزی به دست (فردوسی)
نرگس مست نوازشگر مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد (حافظ)
از بین واجهای سایشی، ف بهدلیل دخالت لب پایین به هنگام سایش، ظهور آوایی ضعیفتری دارد و میشود آن را در دستة ب قرار داد.
از بین این واجها، ز و ژ کم کاربردند و کمتر بهطور طبیعی در محور همنشینی کلام قرار میگیرند؛ مگر گوینده در این کار عمد داشته باشد:
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانب خوارزم وزان است
آن برگ رزان بین که بر آن شاخه رزان است
گویی به مثل پیرهن رنگرزان است (منوچهری)
که شاعر به عمد با تکرار خ و ز، علاوه بر ایجاد موسیقی لفظی، تصویر پاییز را نیز رسم کرده است.
واج «خ» نیز از واجهای سایشی است؛ با این تفاوت که هوا به کام ساییده میشود و البته کم کاربردتر از بقیة سایشیهاست:
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز (حافظ)
ب) متوسط: این گروه، شامل واج «ف» از دستة سایشی، واجهای انفجاری سایشی، یعنی «چ و ج»، واکها یا مصوتهای بلند (ا، ی، و) و کوتاه ( َ ِ ُ) و انسدادیها، چون ت، د، ک و گ و واج انسدادی- سایشی «ل»:
حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست (حافظ / غ 74)
تکرار «ا»: هفتبار
یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشهنشینان حذر نکرد (حافظ/ غ139)
تکرار «ا»: هشت بار
در این دسته هم درجات ظهور آوایی وجود دارد. مصوتهای بلند، ظهور آوایی قویتری نسبت به واجهای انسدادی دارند ولی در این مقاله سعی بر این است تا از تعدّد دستهبندیها پرهیز شود.
کلک
مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند (حافظ/ غ190)
در بیت بالا نکتة دیگری نیز مشهود است و آن، اینکه همة صامتها، به جز سایشیها، بعد از مصوتهای بلند آنقدر ضعیف تلفظ میشوند که پیشنهاد میشود در بررسی واجآرایی (آرایش آواها) نادیده گرفته شوند. واج «د» در بیت بالا، هشت بار تکرار شده که دوبار آن بهدلیل قرار گرفتن بعد از مصوت بلند «ا» ارزش بررسی زیباشناختی ندارد و لذا تعداد آواهای «د» در بیت بالا، شش مورد است مگر کسی بخواهد آن را به تکلّف ظهور آوایی قویتری دهد.
جان بیجمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد (همان/ غزل 126)
در مورد بیت بالا، چند نکته گفتنی است:
- گاه واحد واجآرایی در کلام، مصراع است و توقع ادامه تکرار واج در مصراع دوم برآورده نمیشود و این از لطف آرایش آوای این واج میکاهد، هر چند به دلیل نزدیکی فاصلة تکرار در مصراع اوّل، قدرت تداعی آوا بیشتر و استماع آن، گوشنوازتر است. مانند تکرار «ج» در مصراع اول بیت بالا.
- تکرار واج در قالب تکرار واژه، به دلیل اصالت واژه در ساختار کلام و تداعی قویتر آن، کمتر جالب توجه است و از ارزش موسیقایی واج آرایی آن میکاهد هرچند نمیتوان آن را نادیده گرفت. مانند بیت بالا که واجهای «د» در قالب واژة «ندارد» تکرار شده است.
نمونههایی از کتاب سال سوم:
خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل
بازدارد پیاده را ز سبیل (سعدی)
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست (حافظ)
زلف او دام است و خالش دانة آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوست (حافظ)
ج) ضعیف: واجهای خیشومی «ن» و «م» به دلیل گذر جریان هوا از راه بینی و عدم برخورد با هیچ یک از اندامهای گفتاری، ظهور آوایی بسیار ضعیفی دارند. «ه» هم همین مشخصه را دارد با این تفاوت که جریان هوای ادای این واج از راه دهان به بیرون راه مییابد. شاید بتوان گفت این واجها، اصلاً ارزش بررسی زیباشناسی ندارند؛ بهویژه اگر بعد از واجهای بلند، بهصورت ساکن بیایند:
جان بیجمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد (همان/ غزل 126)
واج «ن» نُه بار تکرار شده؛ اما آوای آن، سه بار به گوش میرسد و آن هم، گوشنواز نیست. جالب اینکه همین بیت در درس واجآرایی کتاب آرایههای سال سوم (ص 93) بهعنوان شاهد مثال ذکر شده؛ اما در توضیحات آن، به تکرار «ن» اشارهای نشده است.
دلها همه در چاه زنخدان انداخت
وانگه سر چاه را به عنبر بگرفت
(حافظ/ رباعی 8)
واج «ه» هفت بار تکرار شده اما ارزش زیباشناختی ندارد.
نتایج
الف) باتوجه به بستگی داشتن واجآرایی به ظهور آوایی واجها، کثرت کمیّت تکرار یک واج، نمیتواند دال بر واجآرایی باشد، بلکه ظهور آوایی واج، تعیینکنندهتر و مهمتر است. البته هرچه فاصلة بین واجها کمتر باشد، قدرت تداعی آنها بیشتر و لذا موسیقی ناشی از آن گوشنوازتر است.
ب) واجآرایی به آوای واجها بستگی دارد، نه شکل کتابتشان (حروف) و لذا واجهای همصدا، مانند «س» و «ص» واجآرایی بهوجود میآورند.
پ) هرگاه واجی در قالبی بزرگتر از خود، یعنی هجا یا واژه تکرار شود، از ارزش ظهور آوایی واج کاسته میشود؛ زیرا قدرت تداعی آوایی واحدهای بزرگتر، بیشتر است. بهویژه اینکه تداعی معنایی نیز در خود داشته باشند.
ت) قرار گرفتن واجهای ساکن بعد از صامتهای بلند، ظهور آوایی آنها را کاهش میدهد و این امر، در واجهای سایشی ضعیف است؛ زیرا این واجها بهدلیل سایشی بودن، برای آوا شدن، نیازی به مصوت ندارند.
این امر، واجهای دارای ظهور آوایی ضعیف را از نظر ظهور آوایی، ضعیفتر میکند و به همین دلیل است که در تقطیع هجایی «ن» ساکن بعد از مصوتهای بلند به حساب نمیآید.
ث) در کتاب آرایههای ادبی سال سوم، در کادر آبی پایان درس، این مطلب آمده است:
«توجه: موسیقی برخاسته از واج آواییِ صامتها محسوستر است.»
با توجه به توضیحات داده شده، این نظر صحیح نیست؛ زیرا از یک سو کلّی است و این قاعدة کلّی در مورد مجموعهای با این همه جزئیات در ویژگیها منطقی نیست و از دیگر سو، مطابق با آنچه آورده شد، بعضی و حتی اغلب صامتها، نسبت به مصوتها ظهور آوایی ضعیفتری دارند.
توضیح
لازم است نگارنده یادآوری کند که آنچه در این مقاله بهعنوان دستهبندی واجها از نظر ظهور آوایی به قوی، متوسط و ضعیف تقدیم حضور میشود، کاملاً سلیقهای است و براساس تجربیات آزمایشگاهی نیست و لذا فقط بهعنوان پیشنهاد مطرح میشود.
منابع
1. احمدی، بابک؛ حقیقت و زیبایی، نشر مرکز، چاپ بیست و یکم، تهران، 1390.
2. راستگو، سیدمحمد؛ هنر سخنآرایی؛ فن بدیع؛ انتشارات مرسل، چاپ اول، کاشان، 1376.
3. شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ موسیقی شعر؛ انتشارات آگه، چاپ ششم، تهران، 1379.
4. شمیسا، سیروس؛ نگاهی تازه به بدیع؛ انتشارات فردوس، چاپ دوم، تهران، 1368.
5. کزازی، میرجلالالدین؛ بدیع، زیباشناسی سخن پارسی؛ کتاب ماد وابسته به نشر مرکز، چاپ دوم، تهران، 1373.
6. هادی، روحالله؛ آرایههای ادبی (قالبهای شعر، بیان و بدیع) سال سوم متوسطه نظری، چاپ 1390
7. یول، جرج؛ نگاهی به زبان (یک بررسی زبانشناختی)، مترجم: نسرین حیدری، انتشارات سمت، چاپ اول، تهران، 1374.