آشنایی با استــــعاره و انواع آن
گفتیم که استعاره نوعي تشبيه است كه در آن دو چیز را به یکدیگر تشبیه می کنند، آن گاه «مشبه» را حذف و «مشبه به» را به جای آن به کار می برند. به مثال زیر دقت کنید: جو آن «آهنین کوه» آمد به دشت همه رزمگه کوه فولاد گشت «عَمرو مانند کوه آهنین به میدان جنگ آمد.» در این مثال، عمرو (پهلوان معروف عرب) مشبه است که به کوه آهنین (مشبه به) تشبیه شده است؛ اما در بیت زیر مشبه (عمرو) حذف شده است و مشبه به (کوه آهنین) در جایش قرار گرفته؛ بنابراین در بیت زیر کوه آهنین، استعاره از عمرو است با توجه به اينكه در استعاره يكي از طرفين تشبيه ذكر مي شود ، آن را بر دو نوع تقسيم كرده اند . 1- استعاره ي مصرحه 2- استعاره ي مكنيه استعاره ي مصرحه ( آشكار ) : آن است كه « مشبه به » ذكر و « مشبه » حذف گردد . ( در واقع مشبه به جانشين مشبه مي شود . ) مثال 1 : اي آفتاب خوبان مي جوشد اندرونم يك ساعتم بگنجان در سايه ي عنايت توضيح : « آفتاب خوبان » استعاره براي معشوق است . ( آفتاب خوبان « مشبه به » كه ذكر شده و معشوق « مشبه » حذف شده است . ) مثال 2 : صدف وار گوهر شناسان را دهان جز به لؤلؤ نكردند باز توضيح : « لؤلؤ » استعاره از سخنان با ارزش است . ( لؤلؤ « مشبه به » ذكر شده و سخنان با ارزش « مشبه » كه حذف شده است . ) استعاره مكنيه : آن است كه « مشبه » به همراه يكي از لوازم و ويژگي « مشبه به » ذكر گردد و خود « مشبه به » حذف شود . نكته 1 : گاهي لوازم يا ويژگي « مشبه به » در جمله به « مشبه » نسبت داده مي شود . مثال : مرگ چنگال خود را به خون فلاني رنگين كرد . توضيح : « مرگ » را به « گرگي » تشبيه كرده است كه چنگال داشته باشد اما خود « گرگ » را نياورد و « چنگال » كه يكي از لوازم و ويژگي گرگ است به آن ( مرگ ) نسبت داده است . نكته2 : گاهي لوازم يا ويژگي « مشبه به » در جمله به « مشبه » اضافه مـي شود كه در ايـن صـورت « اضافه ي استعاري » است . مثال 1 : سر نشتر عشق بر رگ روح زدند يك قطره از آن چكيد و نامش دل شد توضيح : « روح » را به بدني تشبيه كرده كه « رگ » داشته باشد و « رگ » را كه يكي از ويژگي هاي « مشبه به »است به « روح » اضافه كرده است . مثال 2 : مردي صفاي صحبت آيينه ديده از روزن شب شوكت ديرينه ديده--- اضافه استعاري توضيح : « شب » را به اطاقي تشبيه كرده كه « روزن يا پنجره » داشته باشد و « روزن » را كه يكي از ويژگيهاي « مشبه به » بود به « شب » اضافه كرده است . نكته : جمله اي كه در آن آرايه استعاره به كار رفته ادبي تر است ، نسبت به جمله اي كه داراي آرايه تشبيه است . نكته : در اضافه ي استعاري « مضاف » در معني حقيقي خود بكار نمي رود و ما « مضاف اليه » را به چيزي تشبيه مي كنيم كه داراي جزء يا اندامي است ولي چنين جزء و اندام كه « مضاف » است براي « مضاف اليه » يك واقعيت نيست بلكه يك تصور و فرض است . مثال : دست روزگار ــــــــــ دست براي روزگار يك تصور و فرض است . روزن شب ـــــــــــــ روزن يا پنجره اي براي شب يك تصور است و وافعيت ندارد . نكته ي مهم : در استعاره مكنيه چنانچه مشبه به ، انسان باشد ، به آن « تشخيص » گويند . تشخيص ( آدم نمايي ، انسان انگاري ، شخصيت بخشي) نسبت دادن حالات و رفتار آدامي به ديگر پديده هاي خلقت است . ( دادن شخصيت انساني به موجوداتي غير از انسان) مثال1 : برگ هاي سبز درخت در وزش نسيم به رقص در مي آيند . توضيح : رقصيدن يكي از حالات و رفتار انساني است كه در اين جا به برگهاي درخت نسبت داده شده است . مثال2 : سحر در شاخسار بوستاني چه خوش مي گفت مرغ نغمه خواني نكته : هر موجودي غير از انسان در كلام « منادا » قرار گيرد آن كلام داراي تشخيص است . مثال : اي ديو سپيد پاي در بند اي گنبد گيتي اي دماوند نكته : همانطور كه اشاره شد استعاره مكنيه اي كه ، مشبه به آن « انسان » باشد ، تشخيص خواهد بود چه به صورت تركيب اضافي باشد يا غير اضافي . مثال : ابر مي گريد و مي خندد از آن گريه چمن . در این مثال دو تشخيص به كار رفته است ،گريه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن . توجه : تركيباتي نظير : دست روزگار ، پاي اوهام ، دست اجل ، قهقه ي قشنگ ، حيثيت مرگ ، زبان سوسن ، دهن لاله و ... همگي اضافه ي استعاري مكنيه ( تشخيص ) هستند . نكته : همه ي تشخيص ها استعاره ي مكنيه مي باشند ، اما استعاره مكنيه زماني تشخيص است كه « مشبه به » آن انسان باشد . مثال 1 : اختر شب در كنار كوهساران ، سر خم مي كند . مثال 2 : ديده ي عقل مست توچرخه ي چرخ پست تو . مثال 3 : به صحرا شدم عشق باريده بود . توضيح : در مثال(1) اختر شب به « انساني » تشبيه شده كه سرش را خم مي كند اما خود « انسان » مشبه به است ، نيامده است . در مثال (2) عقل را به انساني تشبيه كرده و « ديده» كه يكي از ويژگي هاي انسان است به آن اضافه شده اما در مثال (3) عشق را به باراني تشبيه كرده كه ببارد . تذكر : همان طور كه گفته شد چون مثال(1) و (2) « مشبه به» آن ها انسان بوده داراي استعاره مكنيه و تشخيص است اما در مثال (3) « مشبه به » باران است ، لذا فقط استعاره ي مكنيه داريم . |
لینک مرتبط : آرایه ی استعاره